به گفته این افراد، اگر ایران قصد ندارد به اندازه ای که چنین هدفی دارد، بهای بالایی بپردازد و انگیزه و تلاشی برای دستیابی به سلاح هسته ای ندارد، چرا این تسلیحات را نمی سازد و از آنجا مذاکرات را آغاز نمی کند؟ موقعیت بهتر، یا در صورت عدم مذاکره، امنیت بهتر در برابر تهدید حملات نظامی. جمهوری اسلامی ایران بنا به دلایل اخلاقی و دینی به ویژه فرامین مقام معظم رهبری تصمیم به ممنوعیت انواع سلاح های کشتار جمعی از جمله سلاح های هسته ای گرفته است و هیچ نشانه ای مبنی بر تغییر آینده قابل پیش بینی وجود ندارد. اما شایان ذکر است که دلایل اخلاقی و مذهبی به تنهایی نمی تواند از تصمیم ایران حمایت کند. از منظر استراتژیک، مضرات دستیابی به تسلیحات هستهای – که اگر ایران بخواهد غیرممکن نیست – بیشتر از منافع آن برای امنیت ملی است. بررسی این استدلال ها ممکن است حامیان ایران را تشویق کند که ایران را به سلاح هسته ای مجهز کنند تا بیشتر فکر کنند.
در تصور عموم، کشورهای دارای سلاح هسته ای همگی عوامل بازدارنده در برابر حملات خارجی هستند. در این دیدگاه، اگر ایران سلاح هستهای داشته باشد، هر چقدر هم که قدرتهای ملی ایران و آمریکا متفاوت باشند، میتوانند امنیت خود را تضمین کنند. آیا سلاح های هسته ای واقعاً چنین تأثیری دارند؟ دقیقاً نه؛ داشتن کلاهک هسته ای تنها یکی از پیش نیازهای بازدارندگی است. همچنین داشتن تجهیزات حمل و نقل و پرتاب کلاهک هسته ای که بتواند هدف را بدون ردیابی و افتادن در دام سامانه دفاع ضد موشکی مورد اصابت قرار دهد، بسیار مهم است. فناوری و اطلاعات در این زمینه نقش اساسی دارند. سطوح بالاتر فناوری نه تنها ابزار دقیق تری را برای مهار اولین حمله به کشورها می دهد – با ردیابی و ردیابی موشک های هسته ای در مراحل مختلف داخل و خارج جو زمین – بلکه آنها می توانند حملات تلافی جویانه را نیز طراحی کنند و از موفقیت آن اطمینان حاصل کنند. به همین ترتیب، در اینجا، روشهای بهبود یافته جمعآوری اطلاعات از درون جامعه و دایره تصمیمگیری دشمن نیز توسط فناوری کمک میکند.
اگر یک سیستم جمع آوری اطلاعات کامل در فضای مجازی و فضای فیزیکی ایجاد شود، می تواند به سرعت تصمیم رهبران سیاسی برای استفاده از سلاح هسته ای را شناسایی و برای مهار و مقابله به مثل انجام دهد. سیستم جمع آوری اطلاعات همچنین باید داده های ارزشمندی را برای جلوگیری از حملات هسته ای یا افزایش اثر مخرب حمله دوم با شناسایی آسیب پذیری ها در زیرساخت های نظامی، غیرنظامی و حیاتی کشور هدف در اختیار دولت قرار دهد.
علاوه بر این، جمعیت و جغرافیا برای دستیابی به بازدارندگی هسته ای بسیار ارزشمند است. کشورهای پرجمعیت با شاخصهای کیفی مانند آموزش و بهداشت از توزیع نسبتاً عادلانه زیرساختهای ملی سود میبرند و در برابر حملات هستهای مقاومتر هستند. این ویژگی که میتوان آن را «عمق جمعیت استراتژیک» نامید، میتواند به هر کشوری این امکان را بدهد که در صورت حمله هستهای امید به بازسازی سریع را حفظ کند و در نتیجه ترس از تبدیل شدن به هدف حمله را کاهش دهد. به همین ترتیب، کشورهایی با سرزمینهای وسیع و مناطق قابل سکونت بیشتر، آنها را قادر میسازد تا با انعطافپذیری بیشتری به تهدید حملات هستهای واکنش نشان دهند.
با این شاخص، کشورهایی مانند چین، برزیل، هند و ایالات متحده نسبت به کشورهای جزیره ای مانند انگلستان و ژاپن یا مناطق نسبتا بزرگ اما کمتر قابل سکونت مانند عربستان سعودی، استرالیا و استرالیا در برابر حملات هسته ای آسیب پذیرتر هستند. . مصر… آخرین شاخصی که در اینجا می توان به آن اشاره کرد، قدرت اراده کشور است. کشوری که اکثر شهروندان آن به اهداف و آرزوهای نظام سیاسی اعتقاد دارند، ممکن است حتی جنگهای هستهای را تحمل کنند که معتقدند برای بقای خود یا آرزوهای مشترک آنها ضروری است. برعکس، اگر شهروندان با آرمانها و اهداف نظام سیاسی منطبق نباشند یا از وضعیت موجود ناراضی باشند، اگرچه شکنندگی و عمل متقابل را میتوان تحمل کرد، حملات محدود هستهای ممکن است به فروپاشی روانی اجتماعی و در نتیجه شورش منجر شود. منجر به خفقان نظام سیاسی شود.
با این توضیح، باید دوباره بپرسیم که آیا دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای از حملات خارجی جلوگیری می کند؟ اگر ایران مورد حمله یک کشور خارجی قرار گیرد، اسرائیل و آمریکا به فهرست کشورهای احتمالی تبدیل خواهند شد. تسلیحات هسته ای ایران به جای افزایش قدرت بازدارندگی ایران در برابر اسرائیل، قدرت بازدارندگی اسرائیل را در برابر ایران تضعیف می کند. قلمرو کوچک اسرائیل نه تنها در برابر حملات هسته ای آسیب پذیر است، بلکه در برابر حملات قوی غیر هسته ای نیز آسیب پذیر است. از سوی دیگر، اسرائیل امیدوار است با حفظ انحصار هستهای خود در منطقه، در صورتی که بقای آن با حملات غیرهستهای تهدید شود، بتواند با تهدید به حملات هستهای یا اجرای این کشور، حملات غیرهستهای را سرکوب کند یا از آن دست بردارد. .ای زور مسلح کردن ایران به سلاح های هسته ای این امید را در تل آویو از بین برد و احساس ناامنی مداوم را جایگزین آن کرد. اما مشکل اینجاست که نه تنها اسرائیل تهدیدی وجودی برای ایران نیست و برای مقابله با آن نیاز به سلاح هستهای دارد، بلکه حتی امروز نیز ایران میتواند بدون سلاح هستهای اسرائیل را باز دارد. به دلیل تفاوت قدرت و توان نظامی، ایالات متحده یک تهدید وجودی برای ایران است.
با این حال، حتی اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، بازدارندگی آمریکا آسان نخواهد بود. ایالات متحده بیش از 11000 کیلومتر با ایران فاصله دارد و در حال حاضر هیچ یک از موشک های ایران برد لازم برای رسیدن به خاک ایالات متحده را ندارند. سایر روشهای حمل سلاحهای هستهای مانند زیردریاییهای هستهای و جنگندههای دوربرد نیز فراتر از توان ایران هستند. اما حتی اگر ایران بتواند موشک های بالستیک قاره پیما با کلاهک هسته ای تولید کند، با توجه به مزیت های تکنولوژیک آمریکا در ردیابی و انهدام موشک های پرتاب شده، هیچ تضمینی برای رسیدن آنها به آمریکا وجود ندارد. یک حمله هسته ای شکست خورده عواقب فاجعه باری برای ایران خواهد داشت و ایالات متحده قادر خواهد بود با موفقیت یک حمله تلافی جویانه انجام دهد.
عمق استراتژیک جمعیت و جغرافیای آمریکا موضوع بعدی است. تقریباً 38 درصد از جمعیت ایالات متحده در جنوب، 23 درصد در غرب، 20 درصد در غرب میانه و 18 درصد در شمال شرقی متمرکز هستند. توسعه تاریخی ایالات متحده باعث شده است که مراکز صنعتی و زیرساخت های حیاتی آن کم و بیش به طور مساوی در سراسر کشور توزیع شوند. این ویژگی انتخاب هدفی را که بتواند اراده دشمن را متزلزل کند و در اولین ضربه او را مجبور به تسلیم کند دشوار می کند. علاوه بر این، از آنجایی که ایالات متحده به حمله دوم نزدیکتر و نزدیکتر است، حمله تلافیجویانه ایالات متحده احتمالاً سریعتر از اولین موشک هستهای ایران به هدف اصابت میکند و برنامهریزی و اجرای حملات زمینی بعدی را برای ایران غیرممکن میکند. آمریکا بنابراین به آرامی، با توجه به سطح فناوری موجود در ایران، بازدارندگی ایالات متحده در بهترین حالت ضعیف تر از آن چیزی است که در نگاه اول می توان انتظار داشت.
با این حال، دستیابی به تسلیحات هسته ای سود چندانی برای ایران ندارد و در عین حال هزینه ها و معایب بیشتری را به همراه دارد. شروع یک مسابقه تسلیحاتی بین کشورهای منطقه ممکن است اولین مورد باشد، به دلایل مختلف از جمله اعتبار و بازدارندگی در برابر ایران هسته ای. قدرت های منطقه ای از جمله عربستان سعودی، ترکیه و مصر تمایلی به واگذاری سرزمین های خود به ایران ندارند و در موقعیت پایین تری قرار دارند. تلاشهای آنها برای دستیابی به تعادل سلاحهای هستهای با خطراتی همراه است، از جمله خطاهایی که میتواند منجر به انفجارهای هستهای تصادفی و آلودگی بخشهای وسیعی از زیستگاه شود. قضاوتهای نادرست و جنگهای هستهای تصادفی یا احتمال افتادن چنین سلاحهایی به دست سازمانهای افراطی قابل چشم پوشی نیست، به ویژه در جامعهای که دولت ثبات قابل پیشبینی ندارد.
برای جلوگیری از این وضعیت، ایالات متحده ممکن است تصمیم بگیرد که چتر هسته ای خود را به متحدان خود بسط دهد، که ایالات متحده را ملزم به مداخله بیشتر در امنیت منطقه می کند؛ این با هدف ایران برای بیرون راندن ایالات متحده از منطقه مغایر است. . در نهایت، بر اساس تجربه کره شمالی، بعید است که ایالات متحده به طور ناگهانی تصمیم به آشتی با ایران هسته ای بگیرد. انتظار می رود ادامه رژیم تحریم ها علیه ایران به بخشی از استراتژی آمریکا برای مهار ایران تبدیل شود. در اختیار داشتن تسلیحات هسته ای زمانی که ایران کشوری منزوی و فقیر است، امتیاز قابل توجهی به ایران نمی دهد. به همه این دلایل، دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای نه تنها از نظر مذهبی مقدس و از نظر اخلاقی زشت است، بلکه یافتن دلایلی برای خود در محاسبات استراتژیک نیز دشوار است.