حمیدرضا نقیبی- به گزارش خبرگزاری آنا، فدراسیون ژیمناستیک ایران در دهه اخیر حوادث متفاوتی را به خود دیده که نظیر آن برای کمتر فدراسیونی رخ داده است. زهرا اینچه درگاهی در حالی دومین دوره ریاست خود را بر این فدراسیون تجربه میکند که اتفاقات عجیبی را دوره اول ریاست خود، دورانی که سرپرست فدراسیون بود، مدتی که از نگاه داخلیها سمتی نداشت اما فدراسیون جهان او را نفر اول می دانست و دوره دوم ریاست خود پشت سر گذاشت. او مهمان خبرگزاری آنا شد تا اتفاقات عجیب و غریب و مهیج دوران حضورش در فدراسیون ژیمناستیک را بازنگری کند، اگر چه طولانی شد اما فیلمهایی که در ادامه میبینید بیانگر آن است که او حرفهایی زده که صحبتهایش را خواندنی کرده است.
*مقابل منافع تیم ملی زانو زدم نه چیز دیگری
*جمله تشویقی من این بود که استعقا دهید!
*ژیمناستیک وجهالمصالحه و به نوعی پیشکشی شد
*گوشت و خون ژیمناستیک هستم
*سابقه من در ژیمناستیک بیشتر از تخصص پزشکیام است
*۱۶ نفر نرفتند که به جای آنها ۱۵-۱۶ نفر بیایند
*اصلا جرئت نمیکردیم برای کرسی بینالمللی کاندیدا شویم
*گفتند اگر ثبت نام کنی برایت پرونده سازی میکنیم
*گفتم استعفا نمیدهم عزلم کنید؛ گفتند نمیشود عزلتان کرد
*دختران ایران با حجاب در میادین بینالمللی حضور مییابند
متخصص ژیمناستیک هستم
آنا: از معدود روسای فدراسیونهای ورزشی هستید که ورزشکار آن رشته بودید اما حوادثی را تجربه کردید که قطعاً برای جامعه ژیمناستیک ایران خواندنی است.
من قهرمان ملی ژیمناستیک هستم و ۱۱ سال قهرمان قهرمانان بانوان ایران بودم. ۱۰ سال در مقاطع مختلف افتخار مربیگری تیم ملی ژیمناستیک دختران را داشتم، در دورهای که مسابقات بانوان کشورهای مسلمان و کشورهای اسلامی برگزار میشد و شاگردان بنده مدال آور این مسابقات بودند. من داور و مربی بینالمللی ژیمناستیک هستم و سطح یک آکادمی ژیمناستیک را دارم و بیش از ۴۰ سال در رشته ژیمناستیک هستم. به عبارتی گوشت و خون ژیمناستیک هستم. متخصص در حوزه ژیمناستیک هستم و زمانی که اراده کردم که خدماتم را به خانواده خودم ارائه دهم سال ۱۳۹۵ بود که اعلام کردند ثبت نام برای سیکل بعدی ریاست فدراسیون انجام میشود. در آن زمان بعد از ثبت نام برنامهای به عنوان سند جامع تحول ژیمناستیک ایران تهیه کردم که در آن سند برنامه ۸ ساله تحول ژیمناستیک ایران نوشته شده بود. در زمانی که سفرهای استانی را میرفتم این برنامه را مدون و مجلد به تمام استانهای ایران بردم. این برنامه را به متولیان ورزش وقت ارائه دادم و در آن چگونگی اینکه چگونه در ۸ سال ژیمناستیک ایران را تغییر دهیم، ذکر کردم.
خداوند به نیت ما نگاه کرد
آنا: شما که پزشک هستید با این سوال مواجه نشدید که به جای طبابت ریاست فدراسیون ژیمناستیک را انتخاب کردید؟
اتفاقاً میپرسیدند؛ در سفرهای استانی از من میپرسیدند که پزشک هستی، مطب داری و متخصص هستی و واقعاً وضعیت کاریام خوب بود. چرا میخواهید رئیس فدراسیون بشوید؟ گفتم من هم انسان هستم. آدمیزاد هستم و پیغمبرزاده نیستم و به دنبال منافع هستم. مثل هر آدم دیگری که میخواهد کاری انجام دهد. اما جنس منفعتی که به دنبالش هستم، مادی نیست. من به دنبال این هستم که اگر ۵۰ سال بعد کسی خواست در مورد ژیمناستیک ایران در ۴ خط مطلب بنویسد به این دوره به عنوان تغییر تاریخ ژیمناستیک ایران اشاره کند. من برای ۵۰ سال بعد فکر میکردم، اما خداوند به نیت ما نگاه کرد. شاید یکی از بزرگترین تشویقهای بنده در دوره کاریام این بود که در نشریه فوریه ۲۰۱۸ فدراسیون جهانی برای بار اول اسم ایران ذکر شد. من این نوشته را به عنوان یک نشانه با چشمانم دیدم. قطعه کوچکی از تاریخ ژیمناستیک ایران شکل گرفته است. سخت کار کردیم. با برنامه بودیم. در آن برنامه با کسب مدال بازیهای آسیایی ذکر شده بود. کسب سهمیه المپیک ۲۰۲۴ در پرانتز قطعی ذکر شده بود.
با ۵۰ درصد ظرفیت توانستیم کار کنیم
آنا: چگونه با قطعیت چنین برنامه بلندمدتی را نوشتید و نگران عدم موفقیت نبودید؟
این شهامت زیادی میخواهد که در لباس مدیر به خودتان اجازه بدهید و برنامهای بنویسید که در چشم انداز بخش پایانی خودش یعنی آیندهای بسیار دورتر (شاید یک سال آینده را زودتر بتوانید پیشبینی کنید ولی بخشهای پایانی، پیشبینی سخت است و در آن چشم انداز المپیک پاریس را نوشتیم که در آن حضور خواهیم داشت) در آن زمان برخی فکر میکردند که خیلی رویایی فکر میکنیم. گاهی وقتها میدیدم وقتی از این برنامه صحبت میکنم یک لبخندی گوشه لب برخی که گوش میدهند، میآید. بیشتر مرا یک آدم رویایی فرض میکردند تا کسی که بر مبنای واقعیتها صحبت میکند. اما نتیجه کار نشان داد که به همه آنها رسیدیم. این برنامه را به همه دادم و زمانی که میخواستم انتخاب شوم، به همه گفتم اینها را نگه دارید. اگر انتخاب شدم و به آن عمل نکردم اجازه دارید به استناد این سند، گریبان من مدیر را بگیرید و بگویید که آمدی و عمل نکردی. جرئتی که شاید امروز نداشته باشم اگر بخواهم صادقانه صحبت کنم. به خاطر این که دیدم وقتی آدم وارد میدان میشود این طور نیست که اجازه بدهند کار کند. به صد مدل اجازه کار نکردن را میدهند تا یک اجازه کار کردن را پیدا کند. اگر بخواهم خوشبینانه صحبت کنم با ۵۰ درصد ظرفیت توانستیم کار کنیم به نتایج الان برسیم. اگر این مقدار حاشیه سازی و مداخله بی مورد و پرونده سازی و اتفاقات ناگوار در ژیمناستیک نبود، نتایج بهتری هم میگرفتیم.
هزینه چابک سازی بسیار زیاد بود
آنا: کمی بیشتر توضیح دهید که چرا نتوانستید از۵۰ درصد دیگر ظرفیت فدراسیون استفاده کنید؟
در سیکل اول، تیم ملی را از شرایطی شروع کردیم که سال ۱۳۹۳ آمار اعزامهای تیمهای ژیمناستیک ایران صفر بود. ما هیچ اعزامی در سال ۱۳۹۳ نداشتیم. سال ۱۳۹۴ به نقطهای رسیدیم که قهرمانی کشور را هم به علت تنگناهای مالی که ذکر میشد (تنگناهایی که یک بخشی از آن ناشی از حقوق ۱۳۰ میلیون تومانی بود که در سال ۱۳۹۳ در ماه به ۸۰ نفر از پرسنل ژیمناستیک داده میشد) نمیتوانستند برگزار کنند. فدراسیونی که کارتهای مربیگریاش از سال ۹۲ تا ۹۵ باقی مانده بود و صادر نشده بود و اینها شهادت خانواده ژیمناستیک ایران است. کارت فیزیکی به شرکت کننده کلاس نرسیده بود، اما مدت اعتبار آن گذشته بود و فرد نیاز به شرکت در کلاسهای تمدید مربیگری را پیدا کرده بود. این ساختار و سازماندهی و چارت را تصحیح کردیم و یک چابک سازی انجام دادیم که هزینه این چابک سازی برای ما بسیار زیاد بود. به علت اینکه یک جمع بزرگی را تبدیل به ناراضیان بالقوه خودم میکردم که همه بالفعل درآمدند. به خاطر دارم که فدراسیون ۲۲ نفر پرسنل داشت. ۴ روز بعد از حضورم در فدراسیون با ۱۶ نفر خداحافظی کردم. قراردادشان تمام شد و تمدید نکردیم و بحث اخراج نبود. تمدید نکردیم به این علت که احساس میکردم این افراد کارایی ندارند.
شروع به پشتوانه سازی و شناسایی کردیم
آنا: چون احساس میکردید کارایی ندارند قراردادشان را تمدید نکردید؟
خیر، قبل از اینکه از آنها خداحافظی کنیم از آنها خواستم با قلم خودشان کار مثبتی که برای فدراسیون ژیمناستیک انجام دادند در یک ماه گذشتهای که در فدراسیون نیستم را بنویسند. برای من خط تیره کشیدند و شرح وظایف قبلی را نوشتند و در شرح وظایف قبلی آیتمهایی را مینوشتند مثل تشریفات اعزام؛ فدراسیونی که در سال ۱۳۹۳ اعزامی ندارد و مسابقه کمی بود که شرکت کرده بودند، تشریفات اعزام برای یک سال مداوم نبود. اینها دلایلی بود که من از کارمندان تنها یکی را نگه دارم و چابک سازی را انجام دادم. ۱۶ نفر نرفتند که به جای آنها ۱۵-۱۶ نفر بیایند. ۱۶ نفر رفتند تا با باقی افراد کار را ادامه دهیم و این چابک سازی خیلی خوب بود، چون صدور و تحویل کارتها به هفته شد. نتیجهای که گرفتیم که در ۹ شهریور ۱۳۹۶ انتخابی تیم ملی (بزرگسالان و جوانان) گذاشتیم.
فراخوان داشتیم و کلا ۱۱ نفر کاندیدا شرکت در مسابقات انتخابی تیم بزرگسالان را داشتیم و ۱۸ نفر جوانان. در بین اینها نفر ۳۰ ساله شرکت کننده بود. فردی که از روی خرک میپرید، پا میشکست و نفر دیگری که از بارفیکس پایین میآمد و شانهاش را میگرفت و اینها چشم انداز خوبی را برای ما تعریف نمیکرد. انتهای روز نشستیم و گفتیم انتخاب کنیم. دیدیم از بین ۱۱ نفر نمیتوانیم روی کسی سرمایه گذاری کنیم. شروع کردیم به پشتوانه سازی و شناسایی نیروهایی که در استانهای دیگر ممکن بود به ما ملحق شوند و از همین جا شاکله تیم ملی قدرتمندی که امروز میبینید را بنیان گذاری کردیم. در کنار اینها تیم نونهالان و نوجوانان را بنیان گذاری کردیم. تیم نوجوانان نخبه برای ۲۰۲۸ و ۲۰۳۲؛ چیزی که ظرف این ۳۴ ماه که نبودیم متلاشی شد.
۱۱ مدال در قهرمانی آسیا کسب شد
آنا: خروجی عملکردی که در تیمهای ملی داشتید به کجا ختم شد؟
از این نقاط شروع کردیم و در سال ۹۷ در جام جهانی آلمان برنز گرفتیم. سال ۹۶ اعزامهای مقدماتی را برای آماده سازی و آشنایی بچهها با فضای بینالمللی داشتیم، اما از ۹۷ مدال آوریهای ما شروع شد. در ۹۸ در ملبورن دو مدال گرفتیم. نایب قهرمانی در سری کسب سهمیه المپیک در جام جهانی که یکی از سختترین مسابقات است و تقریبا هر مدعی در جهان در این مسابقات شرکت میکند. شاید اوج اینها در تابستان ۱۴۰۰ (تیرماه) بود که در کسب سهمیه المپیک جام جهانی قطر موفق شدیم طلا بگیریم و با ژاپن در رنکینگ یک سهمیه المپیک قرار بگیریم و اینها افتخارات بزرگی بود. برای اولین بار توانستیم در قهرمانی بزرگسالان آسیا در همان سالها دو مدال بگیریم. یک مدال نقره و یک مدال برنز که اینها رکوردهای تاریخی برای ایران محسوب میشود. شاید بیشترین حجم مدالهای قهرمانی آسیا در دوره ما گرفته شده است.
قبل از آن فکر میکنم دو مدال قهرمانی آسیا گرفته بودیم که یکی از این مدالها مربوط به ۲۰۱۵ بود که من برگشته بودم و مدالی بود که احیاء کردیم. همچنین برای اولین بار توانستیم در قهرمانی بزرگسالان آسیا در همان سالها دو مدال بگیریم. یک مدال نقره و یک مدال برنز که اینها رکوردهای تاریخی برای ایران محسوب میشود. شاید بیشترین حجم مدالهای قهرمانی آسیا در دوره ما گرفته شده است. قبل از آن فکر میکنم دو مدال قهرمانی آسیا گرفته بودیم که یکی از این مدالها مربوط به ۲۰۱۵ بود که من برگشته بودم و مدالی بود که احیا کردیم. تا قبل از آن یک بار فقط روی سکو رفته بودیم. دو مدال مربوط به گذشته بوده است. ۱۱ مدال در دوره بنده در قهرمانی آسیا کسب شد که اینها نتایج خوبی بود. برای اولین بار در المپیک جوانان شرکت کردیم و مدال هم کسب کردیم.
فکر میکنم نتایج درخشانی گرفتیم
آنا: اثرات مدالهای کسب شده برای ژیمناستیک ایران چه بود؟
فکر میکنم چهره ایران تغییر کرد. فعالیت در تمامی دیسیپلینها (رشتههای مختلف ژیمناستیک) را در ایران شروع کردیم. ژیمناستیک فور آل (For all) «برای همه» را شروع کردیم. سال اول از فدراسیون جهانی پرسیدم رنک ایران در رنکینگ چندم هست؟ گفتند تا به حال کسی از ما نپرسیده بود. گفتم آخرین اعلام چه زمانی بوده؟ گفتند اعلامی نکردیم و نخواسته بودند. رنک ما حدودا نزدیک به ۱۰۰ بود سال بعد بر اساس فعالیتهایی که کردیم باعث شد که به رنگ ۶۹ برسیم و بعد رنگ ۵۰. با دو حق رای در مجامع بینالمللی؛ ما زون (zone) «منطقه» را تغییر دادیم. از زون غرب آسیا که منطقه کم کاری بود و مسابقهای که حتی فعالیتی نداشت و حتی جلسه در طول ۴ سال یک بار برای روسای فدراسیونها و کشورهای عضو خودش تشکیل نداده بود (برای همفکری و برنامه ریزی و هر کاری دیگری) درخواست کردیم و به زون (zone) «منطقه» آسیای مرکزی و جنوبی آمدیم. در این زون ازبکستان با رنک ۶ در آن دوران حضور داشت. هندی حضور داشت که المپین داشت و به مراتب کل کشورهای آن فعالتر از غرب آسیا بودند. اینها باعث میشد بچههای ما انگیزه و فعالیت در زون (zone) «منطقه» داشته باشند که یک استپ خوب برای صعود آنها بود. فکر میکنم اینها نتایج درخشانی بود.
جامعه آماری ما افزایش پیدا کرد
آنا: موقثیتها و دستاوردهای شخصی هم داشتید؟
سال ۱۳۹۸ افتخار این را پیدا کردم که یکی از ۲۰ مدیر برتر جهان خانم باشم که در یک گردهمایی مدیران زن برتر دعوت شدم و در آنجا کارگاههای بینالمللی را دیدیم که کارهای بسیار خوب و موثری در کارمان بود. ۴ تشویق در سیکل اول کسب کردیم. جامعه آماری ما زمانی که وارد فدراسیون شدم ۱۷۰ هزار نفر بود و تا پیش از شروع کرونا به ۲۷۰ هزار نفر رسیدیم. یعنی ۱۰۰ هزار نفر جامعه رسمی ثبت شده ما در فدراسیون پزشکی بیشتر شد. به استناد فدراسیون پزشکی بی طرف، جامعه آماری ما افزایش پیدا کرد.
سابقه من در ژیمناستیک بیشتر از تخصص پزشکیام است
آنا: از چه زمانی فشار برای رفتن شما از فدراسیون ژیمناستیک شروع شد؟
سال ۹۸ فشار بسیار شدیدی را از بخشی از یک گروه سیاسی خاصی آوردند که از فدراسیون حذف شوم و مطلوبشان این بود که فرد دیگری که هم جهت با آنهاست در فدراسیون جایگزین شود. در اخبار سال ۹۸ به راحتی به این اسامی برخورد میکنید. من متخصص ورزش هستم. قهرمان و مربی بودم. ملی پوش تربیت کردم، داور و مدرس کلاسهای مربی گری و داوری بودم. درست است که پزشک و متخصص طب فیزیک توانبخشی هستم و ادونس (advance) «پیشرفته» کالجهای آمریکایی را دارم. شاید برخی بگویند که حرفه ام چیز دیگری است، اما قبل از اینکه پزشک باشم، ژیمناست بودم. عمر و سابقه من در ژیمناستیک بسیار بیشتر از سابقه من در تخصص پزشکی خودم است. به هر حال دلشان میخواست جایگاه من را به فرد دیگری بدهند.
منتظر یک پایان برای ما هستند
آنا: در چه شرایطی حاضر میشوید دیگر رئیس فدراسیون ژیمناستیک نمانید؟
اگر واقعا به این نقطه برسم که فرد دیگری هست که بیشتر از من برای جامعه ژیمناستیک و فرزندان این آب و خاک مثمر ثمر باشد و بهتر کار کند، شک نکنید که خودم به عنوان یکی از نیروهای کمکی در کنارش قرار میگیرم، اما تا این لحظه چنین فردی را نتوانستم بشناسم و ببینم. به همین علت هم سخت کار کردیم و هم سخت ایستادگی کردیم. در سال ۹۸ با حمایت خانواده ژیمناستیک که مرهون حمایت آنها در کار بودم و بزرگترین دلگرمی من حمایت و ایستادگی و پایمردی آنهاست، در فدراسیون باقی ماندم و این نقل قول را شنیدم که گفته بودند خانواده ژیمناستیک با درگاهی است. حمایت خانواده را دارد و اجازه بدهید دورهاش تمام شود و پس از آن نگذاریم انتخاب شود این جمله تلخی است. کار میکنیم، نتیجه میگیریم، اما منتظر یک پایان برای ما هستند.
سوابق تأیید شده دوره اول با ۴ سال ریاست فدراسیون تأیید نشد!
آنا: ماجرای ممانعت از ثبت نام برای حضور در مجمع انتخاباتی برای دومین ریاست چه بود؟
سال ۱۴۰۰ دوره من تمام میشد و اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ ثبت نام فدراسیون را گذاشتیم و انتخابات قاعدتا باید در تیر ماه برگزار میشد. روزهای پایانی ثبت نام مرا صدا زدند که ثبت نام نکن. این را پشت درهای بسته گفتند. گفتند اگر ثبت نام کنی اجازه حضور را نمیدهیم و برایت پرونده سازی میکنیم. دلیل خواستم ولی دلایل منطقی نبود که بخواهم بپذیرم. در واقع هیچ دلیل خاصی وجود نداشت. زمان ترک اتاق به من گفتند که ثبت نام میکنی و من گفتم بله؛ گفتند تو را رد میکنیم. علیرغم این، ثبت نام کردم. گفتند پرونده سازی میکنیم. گفتم همه میتوانند پرونده داشته باشند. مهم این است که حکم قطعی برای من صادر نشده و مشکل خاصی ندارم و نپذیرفتم، چون واقعا دلایل منطقی نبود. اگر امروز از شما شکایت کنند، شما هم پرونده دارید، اما آیا واقعا باید از حقوق اجتماعیتان محروم شوید؟
دلیل قانع کننده برای من نبود. من ثبت نام کردم و جالب اینجاست با تبصره ۲ ماده ۶ ذکر شده در نامهای که رد من را اعلام کردند در اوایل خردادماه، اعلام شد که سوابق مدیریتیام برای تصدی پست ریاست فدراسیون کافی نیست. چیز جالبی بود. من ۴ سال قبل سوابقم کافی بوده و الان ۴ سال ریاست فدراسیون هم به آن اضافه شده، اما ناکافی است! اجازه برگزاری انتخابات هم نداشتم. گفتند سرپرست بر حسب اساسنامه انتخاب کنیم. اجازه آن را ندادند. سه بار مکاتبه موجود است که درخواست برگزاری مجمع را داشتیم که هر بار به ما اجازه داده نشد. در نهایت، چون کرونا بود مجمع را آنلاین برگزار کردیم و من به عنوان سرپرست تا انتخابات انتخاب شدم. از اینجا بود که بودجه ما را قطع کرده بودند. یک بار سال ۹۸ اعتبارات ما را قطع کردند. در آن ۶ ماه نایب قهرمان جام جهانی ملبورن استرالیا شدیم و با دو مدال برگشتیم. این بار ۱۰ ماه طول کشید. از فروردین (اولین پرداختی) به ما ریالی ندادند تا زمانی که از فدراسیون رفتم. اما در این مدت در جام جهانی طلای خوشرنگ را گرفتیم و در کسب سهمیه به رنک یک دنیا مساوی با ژاپن رسیدیم.
گفتند مصلحت این است که ۶ ماهی نباشید
آنا: در مقابل فشارهایی که برای رفتن وارد میشد چه کردید؟
سخت کار کردیم. دفتر فدراسیون را پلمب کردند. روزی دیدیم نمیتوانیم در دفتر کار کنیم. خیلی از رسانهها به آن پرداختند. من رسانهها را به عنوان یکی از حامیان بزرگ ژیمناستیک در تمام دوران سخت دیدم. افراد شریفی که با آزادگی مینوشتند و نوشتههای آنها به امید در خانواده ژیمناستیک کمک میکرد. توجه عدهای از مسئولین دیگر به اینکه اینجا اتفاق غیرقانونی میافتد، کمک میکرد و من هیچ وقت آن روزها و این افراد را فراموش نخواهم کرد. بودجه قطع، دفتر پلمب شده و اتفاقات ناگوار؛ بحث این بود که استعفا بدهید. زمانی که وزیر عوض شد تصورم این بود که وزارت جدید رویکرد متفاوتی اتخاذ خواهد کرد.
در یک جلسه به دیدار وزیر جدید رفتم و در آنجا صحبت مأیوس کنندهای شنیدم. آقای سجادی که برای ایشان احترام قائل هستم و انشاءالله سلامت باشند وقتی چارتها و جداول را به ایشان دادم و عملکرد خودم را مکتوب مجلد به جلسه بردم، ایشان ورق زدند و در حین تورق گفتند خیلی خوب کار کردید، درخشان بوده و عالی است. فدراسیون خیلی خوبی بودید. من هم تعریف شما را شنیدم. احساس خیلی خوبی کردم و از ایشان پرسیدم. گفتند مشکلات شما را میدانم و واقعا در جریان بود. پرسیدم الان چه کار کنیم؟ در مرداد و شهریوری بود که تشریف آورده بودند و جزء اولین ملاقاتهایشان بود. ایشان نگاه کردند و گفتند استعفا بدهید. جمله تشویقی که من دریافت کرده بودم بعد از ۴ سال استخوان خرد شدن، دعوت به استعفا بود. مدیر ارشد من بودند و قلبا عرض میکنم. به ایشان گفتم اگر نمیخواهید با من کار کنید، حق دارید و درک میکنم. اما یک دلیل بگویید که من همین جا استعفا میدهم. گفتند دلیلی ندارد و مصلحت این است که ۶ ماهی نباشید. گفتم ۴۰ سال و اندی در ورزش هستم. مصلحتی که این ۶ ماه تعریف میکند را نمیتوانم درک کنم. واضحتر توضیح بدهید. گفتند چیز خاصی نیست. یک مدت استعفا بدهید و نباشید. گفتم نمیتوانم و استعفا کار آدم ضعیف است و ممکن است اشتباه کنم. خودم را ضعیف نمیدانم در حدی که استعفا بدهم. به جای آن پیشنهاد میدهم عزل کنید. گفتند نمیشود شما را عزل کرد.
اجازه ندادم حس منفی بیعدالتی مانع از کارم شود
آنا: با وجود پیشنهاد استعفا با چه انگیزهای ماندید؟
به من پیشنهاد استعفا شد و این مزدی بود که در پایان ۴ سال گرفتم. با این حال کار کردم. چون برای چنین تشویقهایی نیامده بودم. من همین الان هم تشویق نشدم. به المپیک رفتیم. بچهها را در بازیهای آسیایی علیرغم اینکه اجحاف زیادی در حقم شده بود (حدود دو سال از فدراسیون و کار و تخصص و چیزی که برای آن انرژی گذاشته بودم، دور نگه داشته بودم)، در دوران بی عدالتی ثبت نام کردم تا در بازیهای آسیایی شرکت کنند چرا که مطمئن بودم و قرار بود طبق برنامه ۸ ساله در این مسابقه مدال بگیریم. مصاحبه روزی که به کمیته ملی المپیک رفتم و اعلام کردم لایسنس (جواز) را برای بچهها میگیرم را مرور کنید. گفتم مدال میگیریم از نوع خوشرنگش.
حتی رنگ مدال را گفتم، چون نزدیکتر شده بودیم و به مدال نزدیک شده بودیم و آن زمان مدال اتفاق افتاد. خیلی خوشحالم که آن زمان اجازه ندادم حس منفی که ناشی از بی عدالتی و بی انصافیای که در حقم شده بود مانع این شود که این کار را انجام بدهم و قهرمانانم که فرزندان ما هستند از چیزی که میتوانستند به آن دست پیدا کنند، افتخار بزرگی که میتوانستند رقم بزنند، محروم نکردم. حداقل بابت این سرم بالا و بلند است.
ورزش پایه ژیمناستیک در المپیاد استعدادهای برتر نبود
آنا: برای داشتن نماینده در المپیک پاریس چه اقداماتی کردید در حالی که استعفا داده بودید؟
برای کسب سهمیه المپیک زمانی وارد فدراسیون شدم که ثبت نام تمام شده بود. این را باز هم با رایزنی و اعتباری که داشتیم توانستیم ثبت نام انجام دهیم. سه مرحله ثبت نام بود که تقریبا از همه آنها جامانده بودیم. کار سختی را انجام دادیم که توانستیم در مسابقات شرکت کنیم. اگر برای مهدی احمد کهنی اتفاق نمیافتاد مطمئن هستم دو المپین داشتیم. شاید احمد کهنی میتوانست نتیجه خوبی در المپیک بگیرد چیزی بیش از فینالیستی. این بچه هم قربانی مظلوم شرایط ژیمناستیک شد. علنا میگویم بی سوادی مدیرانی که در رأس مجموعه فدراسیون قرار گرفته بودند و با ندانم کاری باعث شدند کسی که دوپینگ نکرده، شامل حال محرومیت دوپینگی شود.
من مجبور شدم در ۲۳ دی ماه ۱۴۰۰ استعفا بدهم. استعفایی که خیلی دردناک بود. دردناکتر این بود که در کنار رفع اعتبارات و پلمب دفتر و اتوماسیون و حذف از المپیاد استعدادهای برتر و… خنده دار نیست که ژیمناستیک که ورزش پایه است و استعدادهای ورزشی از سراسر دنیا از این رشته معرفی میشوند در ایران در آن سال از المپیادهای برتر حذف شده بودند. چقدر صحبت کردیم و چقدر پیگیر بودیم که اگر قرار است برای یک رشته چنین چیزی بزارید باید ژیمناستیک باشد. برای تمام رشتهها قهرمان معرفی میکنید. این لجبازیهای مدیریتی را واقعا نمیپسندم و در شأن ورزش هم نمیدانم. امیدوارم در هیچ رشته ورزشی دیگری اتفاق نیفتد. در نهایت دو بار جلوی اعزام بچهها به مسابقات قهرمانی زون (zone) «منطقه» و مسابقات ورد چمپیون شیپ گرفته شد.
مقابل منافع تیم ملی زانو زدم نه چیز دیگری
آنا: دلیل استعفایی که داید را نگفتید؟
کم کم زمزمههایی شنیدم که قهرمانان ملی میخواهند ایران را ترک کنند و به کشورهای دیگر بروند تا بتوانند مسابقه بدهند. مصادف شد با مقطعی که مقام معظم رهبری هم فرمایشی در این خصوص گفته بودند و وقتی مجموع همه چیز را کنار هم گذاشتم، دیدم اینها متوجه نیستند چه اتفاق بدی میافتد. ما برای قهرمانان انرژی گذاشتهایم تا به این نقطه رسیدند. آیا قهرمانی که سال قبل در ملبورن نقره میبرد، قهرمانی که در جام جهانی قطر کسب سهمیه المپیک طلا و برنز میبرد، مسابقاتی که روی سکوی اول قهرمان سه دوره المپیک میایستاد و سکوی دوم نایب قهرمان المپیک میایستد و سکوی سوم ژیمناست ایران میایستد. این سکو خیلی ارزشمنده. آیا کشورهای دیگر چنین قهرمانانی نمیخواهند؟ البته که میخواهند.
فکر کردم اینها متوجه نیستند. من که متوجهام چه اتفاقی میافتد. گفتم باشد. من استعفا میدهم ولی بچهها را اعزام کنید. من مقابل منافع تیم ملی زانو زدم نه چیز دیگری. نه مقابل بی پولی، بی امکاناتی و … حتی سیستم اداری من با مجموعه خودم و هیئت هایم قطع شده بود. من مقابل هیچ کدام زانو نزدم و برای هر کدام راهکار پیدا میکردم، اما در مقابل این قضیه راهکاری نداشتم و ترجیح دادم بروم. رفتم پیش آقای پولادگر که تازه آمده بودند. به ایشان گفتم به تقوا و ظاهر متدین شما اعتماد میکنم، اما به نظرم آدم باتقوایی هستی. به شما اعتماد میکنم. قول میدهی که مهندسی نکنید و ظرف یک هفته ثبت نام داشته باشید. گفتند دو هفته. گفتم چه خوب که چانه میزنید. این نشان میدهد که قصد انجامش را دارید. ۱۴ روز و دو هفته؛ از ۱۴ روز ۱۴ ماه گذشت و اینها نه تنها رویکرد عادلانه غیرمهندسی نداشتند تا پای جان مهندسی کردند. البته با خلف وعدهای که انجام دادند، مجموعه باید استعفای من را میپذیرفت. دو سه هفته بعد استعفای من را رد کردند.
ژیمناستیک وجهالمصالحه و به نوعی پیشکشی شد
آنا: پس چه شد که با وجود رد استعفا و ادامه سرپرستی، سرپرستهای دیگری برای فدراسیون ژیمناستیک آوردند؟
من ابقاء شدم. علیرغم ابقاء قانونی من وفق اساسنامه ۴ سرپرست به فدراسیون آمد. ۴ تا از این بابت که یکی ۴۵ دقیقه بود. شتاب زده آورده بودند مبادا که من برگردم. ظرف ۴۵ دقیقه فاصله اعلام سرپرستی ایشان تا لغو ابلاغشان طول کشید. در این فاصله فرد دیگری را آوردند که در طول دوره دو ماه سرپرستی خودش، ایمیلی به فدراسیون جهانی زد که در طول دوره نامهربانیهایی که به بنده شده بود، نزده بودم. ایشان اعلام کرد که درگاهی دیگر نیست و من آمدم، این رزومه من و ایمیل من است و از این به بعد با من مرتبط باشید. جواب کتبی فدراسیون جهانی موجود هست. فدراسیون جهانی تازه پرسید چه خبر است؟ درگاهی دیگر نیست؟ گفت نمیپذیریم و وفق ماده مواد اساسنامهای فدراسیون جهانی شما مشمول تعلیق با توافق دبیر و رئیس کل میشوید و این اخطار تعلیق را به ما دادند و این سرپرستی جاه طلبی و عدم اشراف به قوانین و سرپرستی خطرناک کار دست ژیمناستیک داد و از آن به بعد ما را بیشتر رصد کردند. آخرین سرپرستی که آوردند مدیر کل ورزش یک استان بود که توفیقات زیادی هم نداشت و مجبور شد استان را ترک کند. ژیمناستیک وجهالمصالحه شد و به نوعی پیشکشی شد برای اینکه کسی در جبهههای سیاسی دیگر نرنجد و مدیر غیرسیاسی ژیمناستیک دور بماند ولو به قیمت نابودی جامعه ژیمناستیک؛ نابودیای که یکی یکی مصادیق آن را میتوان مرور کرد.
پول پاشی برای تخریب شخصی آدمی بود که نمیخواستند برگردد
آنا: یک مجمع انتخاباتی برگزار شد اما در نهایت بعد از چند ماه رئیس منتخب از سوی فدراسیون جهانی عزل شد؟
۶ ماه تغییرات اساسی را در مجمع دادند و بعد از ۶ ماه اعلام کردند انتخابات میگذاریم. برای این انتخابات باز هم ثبت نام کردم و با گذشت بیش از دو ماه که مهلتهای قانونی اعلام صلاحیتها تمام شده بود و من رد نشده بودم و در مجمع به من اجازه شرکت داده نشد و من مجمع را ترک کردم و تمام ماجراهایی که در اسفند ۱۴۰۱ شکل گرفت. اینها فاجعهای بود که به نظر من یک رشته را با آن همه برنامه مداری و مسیر پیشرفتی که داشت به قهقرا میکشید. از زمانی که من رئیس بودم اعتباراتم قطع میشد و تیمها را به سختی اعزام میکردم، اما به سرپرستی که جای من آمده بالغ بر ۶ میلیارد تومان در کوتاه مدت (ظرف ۲ ماه) پرداخت شد. این به خاطر این بود که پول پاشی کردند و این پول پاشی به چشم برخی اهالی ژیمناستیک میآمد.
میگفتند که درگاهی خرج نمیکرده. این پول پاشی و این اعتبارات برای ژیمناستیک نبود بلکه برای تخریب شخصی آدمی بود که نمیخواستند به مجموعه برگردد. علت آن را نمیدانم.ای کاش کسی علت را به من بگوید. در کنار این مهدی احمدکهنی قربانی شد. قهرمانی که میتوانست در المپیک حضورداشته باشد. شاید اگر کسی دسترسی داشته باشد به گزارش تخلفات برخی افراد، موارد عجیب و غریبی میبیند که اگر یکی از آنها را من انجام داده بودم، امروز در نهایت رسوایی کنار گذاشته شده بودم. خرید ارزها و اتفاقاتی که در این فدراسیون اتفاق افتاده برای مسابقاتی که وجود خارجی ندارند. تخلفات ریز و درشت که در فدراسیون ژیمناستیک در طول دوره سرپرستی و ریاست غیرقانونی اتفاق افتاده از جرایم اتومبیل که در مسیر شخصی تردد فرد به صورت هفتگی به شهر خودشان صورت میگرفته تا جریمههای کنار خیابانهای اراک و … تا خریدهای شخصی که رئیس فدراسیون میکردند و کارپرداز جزء خریدهای فدراسیون اعلام کند.
درد آور است، اما قرار نیست ناامید شویم
آنا: جالبترین تخلف چه بود؟
همه اینها خیلی کوچک است. خرید شگفت آور تشکهای نامرئی که روز تغییر و تحول فدراسیون با چک ۱۷۰ میلیون تومانی آن مواجه شدم که جزو تعهدات فدراسیون بپذیرم. وقتی پرسیدم تشکها کجاست گفتند هنوز تحویل نگرفتیم. گفتم فاکتور بدهید، چون در فاکتور مشخصات فنی مثل ارتفاع و نوع فوند و روکش و … را مینویسند. گفتند فاکتور هم ندارد. گفتم به استناد چه چیزی چک کشیده شده و به من میگویید شمای تازه وارد به عنوان دیون قبول کنید که بپردازید. گفتند پیش فاکتور هست و چند روتشکی برزنتی بریده و دوخته و برای ما روتشکی فرستاده که توی آن خالی است و پیش فاکتور است.
من را به خاطر یک پرینتر اچ پی ۱۰۲۴ دسته دوم که رسید تحویلش را در زمان ترک فدراسیون (اموال را کامل تحویل دادم) دارم، امروز پرونده در دادگاه دارم. یکی از آیتمها این است. اینها درد آور است، اما قرار نیست ناامید شویم. قرار نیست کم بیاوریم. این مسائل من را شارژ میکند و انگیزه میدهد. پس ما کار خوبی انجام میدهیم که وقتی چیزی برای ما پیدا نمیشود یک پرینتر که نمیدانم چرا این پرینتر انتخاب شده جزو انتخابیهای پرونده سازی برای من میشود. اینها مشکلات شاید کوچکی باشد، اما دردآور است. وقتی انرژی یک مدیر را صرف این میکنید که به خاطر یک پرینتر به دادگاه برود.
بابت پول غذای ملیپوشان پرونده درست کردند
آنا: مورد جالب دیگری هم بوده که از قلم افتاده باشد؟
سیکل قبل به خاطر یک آیتم (وعده غذایی که تیم ملی در هنگ کنگ صرف کرده بود و من هم در آن سفر نبودم و دبیرم هم نبوده و صرفا تیم بود و سرپرست و مربی و اینها بود) میگفتند این فاکتور مورد قبول نیست. فاکتوری که شب فینال تیم بود و طول کشیده بود تا ساعت ۱۲ شب و بچهها پرواز داشتند و یک نفر رفته بود وسایل را جمع کرده بود و به فرودگاه آورده بود. اینها شام صرف کرده بودند. موارد دردآوری مثل این یک وعده فاکتور تیم ملی برای من آیتم دادگاهی میشود که در آخر شهادت حراست و بچههای تیم ملی و … را بگیرند که این غذا واقعا صرف شده و اینها این غذا را میل کردهاند. تخلف برای من میشود راهی که تیم به خارج از کشور رفته و غذای آسیای شرقی قابل خوردن نبوده. بچه گرسنه بوده و نمیتوانستم به بچهای که مسابقه دارد گرسنگی بدهیم. ۵۰۰ دلار برای بچهها حواله کردیم که پول برای غذا کم نداشته باشند.
تخلف من این بوده که چرا صرافی مجاز جمهوری اسلامی ایران در آن زمان سیستم بانک مرکزی نبود در دورهای بود که هنوز فدراسیونها باید از صرافیها خرید میکردند و کار را با صرافیها انجام میدادند. این آیتم را میگویم که عدهای که این مصاحبه را میخوانند بگویند کار صرافی خلاف است. الان خلاف است و بعد از آن خلاف اعلام شد تا قبل از آن یعنی از سال ۹۷ به بعد اعلام شد. زمانی بود که به هر حال در دوره مجاز و تنها راه همین صرافیها بود که فدراسیونها برای اعزامها ارز تهیه کنند. گفتند چرا از طریق فلان بانک این صرافی فرستاده شده و چرا از عراق رفته و اینها مسیر صرافی هست. من صراف نیستم و اگر غیرقانونی هست به صرافی تذکرات بدهیم. اما شما من را به خاطر کارکرد غیرقانونی دستگاهی که در سیستم من قانونی تعریف شده، نمیتوانید مواخذه و مجازات کنید. البته که من از پرونده تا به اینجا مفتخرانه سربلند بیرون آمدم و تبرئه شدم، اما انرژی را کم میکند و نمیتوانیم این را انکار کنیم. آیا روزی که در دادگاه میروم نمیتوانم در دفتر و یا استان دیگر و با خانواده ژیمناستیک کار سازندهای انجام بدهم؟
کسانی که از شکست ایران خوشحال میشوند ایرانی بودنشان را زیر سوال ببرند
آنا: موضوعی بود که زیر این فشارها، شما را نگران کند؟
فکر میکردند اگر سهمیه المپیک کسب میشد کار حذف کردن من سختتر میشد. ما به این علت سهمیه را از دست دادیم حتی برای توکیو که در باکو در اسفندماه همان سال کرونا آمد. مسابقه مقدماتی انجام شد، اما برای فینال کرونا شد و نتایج تیمها را با نتایج مقدماتی برگرداندند و نتایج را به خاطر شرایط استثنایی که خارج از اختیار بود به عنوان نتیجه فینال قبول کردند. ما در مقدماتی وقتی مطمئن باشیم که به فینال میرویم، سبک کار میکنیم. چون امتیازات جمع نمیشود. فینال به تنهایی برای مقام حساب میشود. فقط کافیست که به فینال برویم. حرکات ریسکی و حرکات سنگین و برنامه مشکلتر را معمولا برای فینال میگذاریم. به خاطر همین بود. اگر همان جا فینال میرفتیم قطعا یک ماه قبل نقره گرفته بودیم. همان رقیبی که برایش نقره و طلا حساب کردند را طبیعتا ممکن بود بگیریم. قطعا یکی را میگرفتیم و با ژاپن در رنک یک مساوی در نمیآوردیم که به محاسبه خرده امتیازات بروند. کسانی که از شکست ایران در هر میدان ورزشی خوشحال میشوند و از شکست بچههای این سرزمین و غم بچههای این سرزمین خوشحال میشوند، ایرانی بودن خودشان را عمیقا زیر سوال ببرند. من فکر نمیکنم هیچ ایرانیای از اینکه فرزند این آب و خاک به المپیک نرود و یک ژاپنی برود، خوشحال بشود.
قرار نیست همیشه خودم باشم تا نتیجه بگیریم
آنا: به نظر میرسد با وجود همه سختیها به آینده امیدوارتر هستید؟
اینها دردهایی بود که ما داشتیم و خدا را شاکر هستم امروز در ابتدای سیکل دوم یک دوره دیگر را شروع کنیم. دورهای که از سیکل قبل سختتر است. به این علت که یک توقع را در جامعه و مدیران ایجاد کردیم. توقعی که حتی حفظ آن برای من یک چالش است. ما تیم ملی پشتیبانمان را از دست دادیم. وقتی به فدراسیون برگشتم، بزرگسالان تثبیت شدهتر از همه مقاطع بودند. همین بزرگسالانی که نتیجه میگیرند. جوانان دستخوش اتفاقات ناگواری شده بودند. سعی کردیم سریع سازماندهی کنیم. جوانان بد نیست و کار میکنند، اما چیزی که پشتیبان ما بود و در آن سالها روی آن برنامه ریزی کرده بودیم برای ۲۰۲۸ و به خصوص ۳۲؛ ممکن است در ۳۲ رئیس فدراسیون نباشم، اما ژیمناستهای من هستند. نام ایران هست.
قرار نیست همیشه خودم باشم تا نتیجه بگیریم. من به چیزی فکر میکنم که بگذارم و بروم و بقیه بیایند خیر آن را ببینند. من به راهی فکر میکنم که اگر روزی من نبودم نفر بعدی از بقیه برود. همان چیزی که باعث شد که ما در سال ۹۶ چهار فدراسیون را اولین کاری که میکنیم اصلاح کنیم. شاخهها را سر جای خودشان درست بگذاریم. این ساختار را نگاه کنید. هر رئیسی یک تشکیلاتی را تعریف میکند و از صفر شروع میکند. همه حسن نیت دارند و هیچ کسی نمیخواهد بد کار کند. کدام مدیر میآید که بد کار کند. اما چیزی که وجود دارد سلیقهای کار کردن است و این باعث میشود که همیشه هر چهار سال یک بار به صفر برگردیم.
منتظر باشید در دورهای راجع به ژیمناستیک سکوت باشد
آنا: آینده را با چه نگاهی دنبال کردهاید و چه برنامهای دارید؟
شالوده کاری را گذاشته بودیم که نتیجه مطالعه علمی بود چارت فدراسیون و چارت کشورهایی که در ۴ سال اخیر رشد جهشی داشتند را بررسی کرده بودیم و ایرانیزه کرده بودیم و این چارت موفقی بود. من را برداشتند. چهار سرپرست غیرقانونی گذاشتند. جالب است که این چهار سرپرست نتوانستند این بنیان را عوض کنند، چون درست گذاشته شده بود. امروز همان بنیان ادامه پیدا میکند و اینها خیلی خوب است. مطمئن باشید که تا ۲۰ سال آینده این ساختار عوض نمیشود مگر تکمیل و بهتر شدن. الان دیسیپلین ژیمناستیک در راهه. اگر بیاید یک دیسیپلین به چارت اضافه میکنیم. در نهایت چارت زیر و زبر نخواهد شد. فکر میکنم اینها کارهای ماندگاری هست که موظف هستم برای خانوادهای که در آن قبول مسئولیت کردم انجام بدهم، اما پشتیبان نداریم. منتظر باشید در دورهای راجع به ژیمناستیک سکوت باشد. منتظر باشید مقاطع دیگر به این شکلی که مسابقه میرویم و همه انتظار دارند فینالیست و مدالیست باشیم، نباشد. این همان نقطهای هست که امروز در مورد آن صحبت میکنم و این ضرری است که بی ثباتی مدیریتی و ۴ ماه اتفاقات ناگوار به مجموعه ما وارد کرده و این بهایی است که ما قطعا خواهیم پرداخت.
اصلا جرئت نمیکردیم کاندیدا شویم
آنا: داشتن کرسی در فدراسیون جهانی چگونه حاصل شد؟
ما تا قبل از حضورم در فدراسیون در سیکل قبل حتی به سهمیه المپیک فکر نمیکردیم. همان لبخندهای رویایی که به من میزدند به خاطر این بود که اصلا خودباوری در ژیمناستیک نبود. اصلا برنامه کسب سهمیه المپیک را ندانستند چطور میتوان کسب کرد. سال ۹۶ دبیر وقت فدراسیون آقای سلیمانی جزوه و مطلبی ۸۹ صفحهای را نشان داد. گفت چگونه کسب سهمیه المپیک؛ ترجمه کردیم و برنامه ریزی را بر طبق آن بهتر انجام دادیم. این کتابچه قبل از ما در آنجا وجود داشت. چرا بچههای ما برای کسب سهمیه المپیک شرکت داده نمیشدند؟ پیش از من گهگاهی یک اعزام تصادفی و رندوم بود. یک جاهایی باور لازم داریم. همان باور اجازه نمیداد برای هیچ کرسیای نامزد بشویم. چون خودمان را در حد این کرسی نمیدیدیم. کرسیهای ژیمناستیک ایران تا قبل از این سیکل معدود بود. دو بار اتفاق افتاده بود. یک بار آقایی سیاسی که روی روابط دیپلماتیک و سیاسی خودش توانسته بود کرسی بگیرد و یک بار هم رئیس فدراسیونی که، چون ذاتا عرب زبان بود و مشترکات زیادی با اعراب داشت و متولد کشورهای عربی بود و میتوانست صحبت کند، توانسته بود ارتباطی را به خاطر این ملیت و زادگاه و زبانش کسب کند وگرنه غیر از این دو نفر که هر کدام دلایل خوبی داشتند که بتوانند وارد شوند، جایگاه دیگری نداشتیم. اصلا جرئت نمیکردیم کاندیدا شویم. اگر کسی هم کاندیدا میشد اتفاق بدی برای او میافتاد. حتی اگر وارد میشد.
گفتم همین که ایرانی است کافیست
آنا: چه خاطرهای در مسیر کسب کرسی دارید؟
سال ۹۶ که انتخاب شدم کنفدراسیون آسیا ما را دعوت کرد که یک بازدید از دفتر کنفدراسیون و فعالیتهای آن داشته باشیم. ظاهرا برنامهای بود که برای روسای تازه وارد برگزار میشد و این دعوت انجام میشد. روزی که به آنجا وارد شدم رئیس کنفدراسیون برای خوش آمد آمد. در لابی هتل تبدیل به یک جلسه دو ساعته شد که در آنجا شروع کردم که برای ایرانیان کرسی میخواهیم. کشور پهناور هستیم و کلی دلیل داشتم. به من گفت راههای کرسی گرفتن این است که اعتبارات تان این طور شود باید در فعالیتهایی باشید و در مسابقات امتیازات بگیرید و یک سری توضیح داد. اینها را میدانستیم ولی به احترام ایشان گوش دادیم. در آخر یک جمله گفت شما کرسیهایی که به دست میآورید درخواست حذفش را میکنید. الان چانه زنی میکنید که ایرانیان کرسی داشته باشند. گفت فردا که دفتر آمدید میگویم. فردا به دفتر ایشان و مقر کنفدراسیون رفتم و ایشان پرونده ایران را روی میز گذاشت و به من گفت یک کرسی برای ژیمناستیک ایروبیک برای ایرانیها بود. ایران طبق این نامه رئیسش درخواست حذف این کرسی را کرده است و گفته نمیخواهیم ایران در این جایگاه باشد. گفتم قابل بازگشت است؟ گفت چطور؟ گفتم درخواست میدهم اگر قابل برگشت است، دستور بدهید. گفت نمیخواهید بدانید کی است؟
گفتم همین که ایرانی است کافیست. اسم یکی از بچههای خیلی خوب ما را آورد که دکترا دارد و بینالمللی است و فوقالعاده است و من ماندم که چرا باید فدراسیون وقت ایران درخواست حذف کرسی را بدهد. اینها میشود کارهایی که شاید خیلی وطن پرستانه و در خدمت ایران و ایرانی نیست. گفتم چیز دیگری هم هست گفت نه و خندید. حس کرد که ایران برای من مهم است.
اولین نفر در لیست رزرو خانم هستم
آنا: به کرسیهایی که داریم اشاره نکردید؟
امروز در کمیته فنی آسیا عضو داریم از ۶ نفر یک نفر ایرانی است. درست است که داوری ژیمناستیک و تعداد داوران هیچ کدام قابل ورود نیست که کاری و مداخلهای کند، اما همین که یک ایرانی وارد ژوری میشود و حضور دارد حواسشان جمع میشود که حق بچههای ما را راحت ضایع نکنند و نخورند. اگر یک جایی ممکن است حق ایران ضایع شود. ما در کمیته فنی پارکور در آسیا عضو داریم. اینها خیلی خوب است. من عضو کمیسیون برابری جنسی جهان و نایب رئیس اول زون (zone) «منطقه» غربی و جنوبی آسیا هستم. اینها اتفاقات خوبی است و جایگاه و کرسی است. چرا هیچ کس جرئت نمیکرد هرگز کاندیدا شود؟ کاندیدا میشویم ممکن است رأی نیاوریم، اما اینکه اسم ایران ذکر میشود و با ما آشنا میشوند و وقتی در همان فرصتهایی که در جلب آراء داریم صحبت و رایزنی میکنیم و آرام آرام با ما آشنا میشوند، ظرفیت جایگاههای دیگر برای ما تعریف میشود.
نترسیم از اینکه کاندیدا بشویم و رأی نیاوریم. اتفاق بدی نیست. از این بترسیم که آنقدر اعتمادبهنفس را از دست بدهیم که نتوانیم کاندید ا بشویم. این بار برایای سی کاندیدا میشوم.ای سی هیئت رئیسه هیئت اجرایی فدراسیون جهانی ژیمناستیک است و جایگاه بسیار بالایی است. من ۳۹ رأی آوردم و اولین رزرو خانم هستم. بد نیست برای من که نتوانستم از کمکهای کمیته ملی المپیک در رایزنی با کشورهای دیگر بهرهای ببرم. برای من که به رغم تمام کشورهای دیگر (همه کشورها انتخابات بود) با ۳-۴ تیم آمده بودند و این تیم مذاکره میکردند برای آراء. افغانستان با دو نفر آمده بود. من یک نفر رفته بودم. یک نفر در فاصله یک نیم روز با ۶۰۰ نفر میتواند صحبت کند؟ ۱۵۰ کشور شرکت کرده بودند. با تعدادی که صحبت کردم رأی گرفتم و خوب است و رأی گرفتم و همه تبریک گفتند. سه خانم بودند و نفر بعدی من هستم. هر کدام از آن خانمها اگر انصراف بدهند ما در هیئت اجرایی میرویم و این بد نیست. این نتیجه، نتیجه آبرومندانهای است. در آن انتخابات اسامی بعد از نام من است که بزرگ هستند؛ اینها باعث میشود وقتی پای صفحه و مانیتور اسم ایران نشان داده میشود در ردیفهای بالا، جایگاهمان در سطوح بالاتری ارزیابی میشود. این دیدگاه بنده است.
هر کسی خوشحال شده از انتخاب نشدن، باز پیرو همان صحبتی که گفتم یک دور شناسنامه و کارت ملیاش را نگاه کند و از خودش بپرسد که آیا ایرانی هستی یا خیر. اگر کسی ناراحت شده به او میگویم ناراحت نباشد و همه باید خوشحال باشند. اگر کسی از حسن نیت خودش ناراحت میشود بگویم که نتیجه خوب بوده است. اولین نفر در لیست رزرو خانم هستم. رزرو معرفی نمیکنند، اما اگر در لیست نگاه کنید، رنک بعدی ما میشویم.
در کتاب داوری حجاب را تعریف کردند
آنا: از آمدن اسم حجاب در کتاب ژیمناستیک بگویید؟
دختران ما نیمی از جامعه هستند حتی بیش از ۵۰ درصد جامعه آماری ژیمناستیک ایران را خانمها تشکیل میدهند. کاری کردم که بتوانند با حجاب در میادین بینالمللی حضور داشته باشند و شرکت کنند. سال ۹۷ نایب رئیس فدراسیون جهانی ژیمناستیک خانم نلی هیل المپین و دارنده مدال المپیک را دعوت کردم. از اجلاس فدراسیون جهانی در باکو به جای اینکه به کشور خودش برگردد به ایران آمد. با خودم این خانم را به ایران آوردم. آماده باش دادم و تیم ملی در اردو بودند و این خانم آمد و دختران ژیمناست ما را دید. من گفتم که مقوله حجاب و اینکه تعریف نشده در کتاب داوری و جایگاه برای حجاب تعریف نکردید باعث شده که این دختران نتوانند در مسابقات بینالمللی شرکت کنند. خیلی اظهار تأسف کرد و زمانی که ایران را ترک کرد گفت دکتر زهرا از شما خیلی ممنونم که من را دعوت کردی و دختران شما را دیدم. من اصلا فکر نمیکردم دختران ژیمناست داشته باشید. چشم من را نه به روی تواناییهای زنان ایران (ژیمناستها) بلکه به روی تمام زنان مسلمان جهان که میخواهند در مسابقات شرکت کنند، باز کردید.
این وظیفه من است که در کتاب داوری حجاب را تعریف کنم. یک فضایی را تعریف کنم که با پوششهای دیگر هم ژیمناستهای دیگر بتوانند شرکت کنند. به نظر من این دستاورد خوبی بود. ما از آکروژیم نامه گرفتیم و با هر حجابی که در ایران به ما اجازه بدهند، در مسابقات شرکت کنیم. ژیمناستیک فور آل (For all) «برای همه» همین طور است. ترامپولین را صحبت کردیم. هنری را صحبت کردیم. هنری زنان در سه شاخه اوکی هستیم که شرکت کنیم.. اما برای بقیه مشکلی نداریم. ما حتی میتوانیم دختران ژیمناستیک هنری که قدم بعدی من است در برخی از اسبابها اعزام کنیم. از نظر پوشش و محتوای برنامه و حرکات و … مشکلی ندارند. اما ترامپولین شاید اولین مقصد ماست. مقصدی که در صفحه ۲۷ سیکل جدید ۲۰۲۴ تا ۲۸ حجاب به عنوان پوشش قابل قبول در مسابقات ذکر شده است و این دستاورد بزرگی برای ماست.
دختران ایران با حجاب در میادین بینالمللی حضور مییابند
آنا: در مورد حجاب دختران ترامپولین هم بگویید؟
دختران ما حدود ۱۰ روز قبل مسابقات لیگ ترامپولین را برگزار کردیم. قرار بود در هرمزگان باشد. نامه دادم و سعی کردم لباس را در ایران مصوب کنم. جلسه این بازدید میدانی را گذاشتند. در این فاصله معاون بانوان وزیر عوض شد و قرار بود که تشریف بیاورند. من مسابقات را از هرمزگان به تهران انداختم و بخشنامه را عوض کردم که مطمئن شوم که میآیند. به جای لباس عادی که تیمها داشتند و هزینهای هم برای آنها نداشت، درخواست کردیم که لباس تهیه کنند و این مسابقات با حجاب برگزار شد. بازدید میدانی انجام شد و فکر میکنم منتظر خبرهای خوبی در زمینه پذیرش این پوشش باشیم. انشاءالله در ۲۰۲۵ که اعلام شود، شاید اولین اعزام دختران را در جمهوری اسلامی ایران در رشته ژیمناستیک شاهد باشیم و این بیش از هر مدال طلایی و بیش از هر المپیک رفتنی برای جامعه ما باارزش است و دختران با انگیزه بیشتری کار خواهند کرد.
چرا که یکی از چیزهایی که ورزشکار را در محیط نگه میدارد و افزایش مخاطب حاصل میکند، سطح را بالا میبرد مسابقاتی است که ورزشکار در آن میتواند شرکت کند و من از این بابت افتخار میکنم و امیدوار هستم دختران ایران را در مسابقات بینالمللی (ترامپولین) ببینیم. دختران ما نیمی از جامعه هستند حتی بیش از ۵۰ درصد جامعه آماری ژیمناستیک ایران را خانمها تشکیل میدهند. کاری کردم که انشاءالله بتوانند با حجاب در میادین بینالمللی حضور داشته باشند و شرکت کنند.
ترامپولین سالهای سال فعال است
آنا: درباره مدال تاریخی ترامپولین در آسیا بگویید؟
سه شاخه المپیکی در ژیمناستیک داریم. ترامپولین دومین هدف ما برای کسب سهمیه المپیک که روی آن سرمایه گذاری کردیم برای کسب مدال و در سالهای با فاصله بیشتر کسب سهمیه المپیک؛ ژیمناستیک اینقدر اعتبارش زیاد شده بود که کمیته ملی المپیک از اول یک تیم کامل را موافقت کرده بود. وقتی فرم را برای امضا دادند، گفتم ترامپولین هم هست. فرم برای اصلاح رفت. وقتی برگشت توی ترامپولین دو سهمیه برای آقایان ذکر شده بود که گفتم خانمها هم هستند. خانمها را هم اضافه کردند. دو خانم و دو آقا که حداکثر ظرفیت شرکت کنندهها در ترامپولین بود و تیم کامل هنری؛ این را امضاء کردم و بیرون آمدم. متأسفانه بعد از آن از فدراسیون به شکلی دور شدم و کلا ترامپولین برای همیشه فراموش شد. اما رویکرد ما این است که انشاءالله در بازیهای آسیایی آینده هم دختران و هم پسران شرکت کنند. ترامپولین جایی است که میتوانیم سرمایه گذاری کنیم. سالهای سال است که ترامپولین فعال است. از دهه ۸۰ تا به حال ترامپولین در ایران فعال است.
دهه ۹۰ به خصوص متولی داشت و سعی میکردند که برنامه داشته باشند، اما متأسفانه تقریبا هیچ برنامه خاصی اجرا نشده بود. غیر از اینکه تیم شخصی مسئول کمیته ترامپولین تیم باشگاه خود و باشگاه دوست خودش را در قالب تیم ملی ببرد. در مسابقهای که تقریبا آخر میشدیم. به هر حال رویکرد جالبی ترامپولین نداشت. امروز داورهای بینالمللی ترامپولین را به تعداد خانم و آقا داریم. امروز مربیان بینالمللی ترامپولین را داریم. چیزی کمتر از یک ماه پیش سطح یک مربیگری بینالمللی ترامپولین آکادمی بینالمللی ژیمناستیک را در تهران میزبان بودیم. چیزی حدود ۲۰ آقا و ۲۰ خانم فارغالتحصیل شدند و مدرک بینالمللی مربیگری گرفتند. خانمها و آقایان را هم عرض هم میدانند. یعنی اگر کلاسی را میبینم که برای آقا تدریس میکند برای خانمها هم انرژی میگذاریم و هزینه میکنیم. این کلاس به همکاری کمیته ملی المپیک برگزار شد. جا دارد که تشکر کنم و برای خانمها هم کلاس جداگانهای تدارک دیدیم.
اولین مدالهای تاریخ ترامپولین را گرفتیم
آنا: فاصله حرف تا عمل را چگونه اجرایی کردید؟
اگر میخواهیم پیشرفت کنیم شعار نمیتواند ما را جلو ببرد. ادبیات دستوری در ورزش، ادبیات شعاری به نظر من ممکن است یک موج و هیجان ایجاد کند، اما بعد از مدتی همان را از دست میدهد. ولی ما به دانش نیاز داریم. اگر بخواهم در مورد ترامپولین ۱۰ سال آینده صحبت کنم و حرف داشته باشم امروز مربیان باسواد لازم دارم. امروز لشگر فنی و داور بینالمللی لازم دارم که برنامه بچهها را تنظیم کند و برای قضاوتها اعزام شود. چهره ایران در ترامپولین هم کم کم به جهان شناسانده شود.
در همین راستا برنامهای را از همان زمان شروع کردیم که خوشبختانه در اردیبهشت ماه سال جاری در مسابقات اِیج گروپ قهرمانی آسیا شرکت کردیم از ۱۱ آیتم که در مسابقات شرکت کردیم در ۹ مورد و در ۹ گروه سنی فینالیست شدیم. دو مدال گرفتیم. یک مدال طلای بسیار باارزش در بزرگسالان گرفتیم که به نظر من خیلی جای خوشحالی دارد و یک برنز هم در مقاطع سنی پایینتر گرفتیم. اینها اولین مدالهای تاریخ ترامپولین ما هستند. خیلی خوشحالم که خیلی از اولینها در این سیکل اتفاق میافتد. اینها را به هر حال نشانه لطف خداوند و همت والای همکاران خودم در فدراسیون ژیمناستیک میدانم. ترامپولین هم روزهای خوبی را برای ژیمناستیک و ورزش ایران به ارمغان خواهد آورد انشاءالله.
تا به امروز چیزی از اعتبار ۲۰ میلیاردی مجلس را نگرفتیم
آنا: سرمربی تیم ملی ژیمناستیک هنری از فرسودگی تجهیزات و نیاز به نو کردن آنها گلایه دارد. چه اقداماتی کردهاید؟
تجهیزات حرف و نیاز همیشگی ماست و علاوه بر اعتبارات که فدراسیون ژیمناستیک (متأسفم در مورد اعتبارات صحبت کنم. در ردیف آخرین فدراسیونهای ورزشی دیده میشود در حالی که ما جزو ۱۳ فدراسیونی هستیم که در المپیک حضور داشتیم و ورزش پایه و مادر هستیم که اگر در المپیک هم نمیرفتیم و مدال بازیهای آسیایی را نگرفته بودیم باید بیشتر از این حرفها از ما حمایت میشد. با اینکه اینها را داریم انتظار داریم جزو ۱۰ فدراسیون اول دیده شویم، اما نمیشویم) اگر پول هم داشته باشیم متأسفانه مشکل دیگری در زمینه خرید تجهیزات و ورودشان داریم که این کمک متولی ارشد را میطلبد. بعد از المپیک پاریس نامهای دادم و درخواست ترک تشریفات را برای خرید یک ست استاندارد کردم.
متأسفانه پاسخ مثبت نگرفتم و به من گفته شد در قالب قوانین کار کنید. قوانینی که اگر بخواهم به آن عمل کنم باید در سامانهای نیاز خریدم را بارگذاری کنم و یک تولید کننده خوب داخلی (تولیداتشان خوب و استاندارد برای تمرین و قهرمان سازی و .. است)، اما تکهای که ملی پوش تمرین میکند و برای مسابقات میرود باید روی وسایلی باشد که با آن مسابقه میدهد. متأسفانه این سازنده و امثال ایشان درخواست ما را اجابت میکنند. اجابت این درخواست به من اجازه خرید خارجی را نمیدهد. به همین سادگی یک طرح تشریفات لازم دارم که به من داده نمیشود. مجلس شورای اسلامی یک اعتبار ۲۰ میلیاردی را اعلام کردند که به ژیمناستیک پرداخت میکنند. تا به امروز هیچ چیزی دریافت نکردیم. نیمه دوم سال است.
سهمیه المپیک بار سنگینی روی دوش ما گذاشت
آنا: چه برنامهای دارید تا ۳۴ ماه درجا زدن ژیمناستیک جبران شود؟
ژیمناستهای جوان را به مسابقات امیدهای المپیک در چک اعزام کردیم و دیدید که چه عملکرد فوقالعادهای داشتند. اینها بار مالی برای فدراسیون دارد. پیش از این در مسابقات قهرمانی جوانان آسیا شرکت کردیم. طلا گرفتیم. دو تا برنز گرفتیم. بزرگسالان فینالیست شدند و با تیم اصلی نرفته بودیم. چون برای المپیک کار میکردند و نمیخواستیم مصدوم بشوند. در ترامپولین مدال گرفتیم. کمپ تمرینی خانمها را داشتیم. خانمها را برای شرکت میفرستیم و این برای اولین بار است. کلاس بین المللی میگذاریم. فعالیتهای زیادی برای المپیک داریم. المپین را آماده میکنیم و دادگاه CAS را با هزینههای گزاف از سر گذراندیم. هزینههایی که اعتباراتش معلوم نیست از کجا قرار است داده شود و فعلا شخصی هزینه شده است. اینها بار سنگینی است که روی دوش ما برای سهمیه المپیک گذاشته میشود. جرایمی داریم که نه وزارت ورزش و نه کمیته ملی المپیک علیرغم اینکه قول داده بودند، پرداخت نکردند. اینها شخصی پرداخت شده است. اینها مهم نیست. چیزی که هست من و ژیمناست به وسیله نیاز دارد و این کمکی را میطلبد که به ما اجازه تهیه وسیله را بدهند. وزارت نفت یک حرکت خوبی را انجام داد و برای یک سری رشتههای ورزشی تجهیزات خریداری کرد.