خلاصه جامع رمان جنایت در کوی بی نام (آگاتا کریستی)

خلاصه رمان جنایت در کوی بی نام ( نویسنده آگاتا کریستی )
رمان «جنایت در کوی بی نام» (Hickory Dickory Dock) اثری جذاب و پیچیده از آگاتا کریستی است که هرکول پوآرو را درگیر معمایی عجیب می کند؛ از سرقت های کوچک در یک پانسیون دانشجویی آغاز می شود و به قتل های زنجیره ای می رسد، و در نهایت به افشای هویت قاتل و انگیزه های پنهان او منتهی می شود. این مقاله تمامی جزئیات کلیدی داستان، شخصیت ها، روند تحقیقات و پیچش های داستانی آن را با جزئیات کامل بررسی می کند.
در میان انبوه آثار معمایی و جنایی که از قلم جادویی آگاتا کریستی برآمده اند، رمان «جنایت در کوی بی نام» با حضور کارآگاه محبوب هرکول پوآرو، از جایگاهی ویژه برخوردار است. این رمان که با نام اصلی Hickory Dickory Dock شناخته می شود، نه تنها یک داستان صرفاً جنایی، بلکه کاوشی در روان انسان، حرص و طمع، و پیچیدگی های روابط انسانی است. این اثر برجسته، خواننده را به سفری پرهیجان در دل یک معمای مرموز دعوت می کند؛ از یک سری دزدی های به ظاهر بی اهمیت در یک پانسیون دانشجویی آغاز شده و به تدریج به قتلی هولناک تبدیل می شود، و سپس به قساوت هایی عمیق تر می انجامد. هدف این نوشتار، ارائه خلاصه ای جامع و کامل از این رمان است که شامل تمام جزئیات داستان، معرفی شخصیت های کلیدی، چگونگی پیشرفت تحقیقات و البته، پرده برداری از هویت قاتل و انگیزه های تکان دهنده اش خواهد بود. اگر این رمان را خوانده اید و به دنبال مرور جزئیات هستید، یا می خواهید قبل از خواندن، از کل داستان باخبر شوید، در جای درستی قرار دارید.
هشدار اسپویل: لطفاً توجه داشته باشید که این مقاله حاوی جزئیات کامل داستان، از جمله هویت قاتل و انگیزه اوست. اگر قصد خواندن رمان را دارید و نمی خواهید از پایان آن باخبر شوید، خواندن این بخش ها را متوقف کنید.
سفری به دنیای پیچیده جنایت در کوی بی نام
رمان جنایت در کوی بی نام که در سال ۱۹۵۵ میلادی منتشر شد، یکی از چالش برانگیزترین پرونده های هرکول پوآرو را به تصویر می کشد. این رمان در ژانر جنایی، معمایی و کارآگاهی قرار می گیرد و با زیرکی خاصی، جزئیات کوچک و بی اهمیت را به سرنخ های حیاتی تبدیل می کند. اهمیت این رمان در میان آثار کریستی، به دلیل پرداختن به محیطی جدید (پانسیون دانشجویی) و روشی منحصر به فرد در طراحی معما است. کریستی در این اثر، با استفاده از دزدی های کوچک به عنوان نقطه ی آغازین یک معمای بزرگ، نشان می دهد چگونه کوچک ترین بی نظمی ها می توانند ریشه های جنایات بزرگتر باشند. این رمان به کاوش در تم های روانشناختی و انگیزه های پنهان پشت رفتارهای به ظاهر ساده می پردازد و مرزهای میان بازیگوشی و جنایت را محو می کند. داستان در یک پانسیون دانشجویی در خیابان هیکری واقع شده است، جایی که دانشجویان از طبقات اجتماعی و پیشینه های فرهنگی مختلف کنار هم زندگی می کنند، و این تنوع، بستر مناسبی برای پدید آمدن سوءظن ها و پیچیدگی ها فراهم می آورد.
کارآگاه و مظنونین: آشنایی با شخصیت های رمان جنایت در کوی بی نام
در رمان «جنایت در کوی بی نام»، شخصیت ها نقش محوری در پیشبرد معما ایفا می کنند. هر یک از ساکنان پانسیون خیابان هیکری، با انگیزه ها، رازها و روابط پیچیده خود، لایه های جدیدی به داستان اضافه می کنند و پوآرو را در مسیر کشف حقیقت به چالش می کشند.
هرکول پوآرو: نبوغ در دل یک آشفته بازار
هرکول پوآرو، کارآگاه مشهور بلژیکی با سبیل های مرتب و وسواس خاص خود به نظم و تقارن، ستاره این داستان است. او از طریق منشی وفادارش، خانم لمون، وارد این پرونده می شود و در ابتدا به نظر می رسد با یک سری دزدی های بی اهمیت و کودکانه ی دانشجویی سروکار دارد. اما ذهن تیزبین او به سرعت درمی یابد که این بی نظمی های کوچک، حاکی از یک شرارت بزرگتر است. پوآرو با روش های منحصربه فرد خود در مشاهده ی جزئیات روانشناختی، بازجویی های دقیق و توانایی بی نظیرش در کشف الگوها، قطعات پازل را کنار هم می چیند تا به حقیقت دست یابد. حضور پوآرو در این رمان، تضمین کننده پیچیدگی معما و راه حلی هوشمندانه برای آن است.
خانم لمون: جرقه ای برای شعله های جنایت
خانم لمون، منشی باکفایت و بی نقص هرکول پوآرو، نقطه آغازین این معمای پیچیده است. او که به خاطر دقت بی اندازه اش شناخته شده است، ناگهان دچار اشتباهات تایپی عجیب و غریبی می شود. این اشتباهات، پوآرو را به کنجکاوی وامی دارد و او را به سمت خواهر خانم لمون، سیلیا هابارد، سوق می دهد. سیلیا، ناظر پانسیون خیابان هیکری است و گزارش می دهد که اشیاء عجیب و غریبی به طور مداوم از پانسیون مفقود می شوند. همین سرنخ کوچک، مسیر پرونده ای بزرگ و خونین را باز می کند.
پانسیون خیابان هیکری: کلافی از دانشجویان و رازها
پانسیون خیابان هیکری، صحنه اصلی وقوع اتفاقات است و مجموعه ای از شخصیت های متنوع دانشجویی را در خود جای داده است. هر کدام از این شخصیت ها، انگیزه ها و ویژگی های خاص خود را دارند که به پیچیدگی داستان می افزایند:
- نایجل چپمن: دانشجوی داروسازی با هوشی سرشار که به ظاهری بی اهمیت جلوه می کند، اما دارای هوشی پنهان و تیزبین است.
- سلیا اوستن: دختری جوان و کمی سر به هوا که ارتباط نزدیکی با کالین دارد و در ابتدا مظنون به سرقت های کوچک است.
- پاتریشیا لین: دانشجویی حساس و زودرنج که انگشتر الماسش یکی از اولین اشیاء گمشده است و بعدها در معرض خطر قرار می گیرد.
- کالین مک ناپ: دانشجوی روانشناسی که به تحلیل های روانشناختی علاقه مند است و در تلاش برای درک انگیزه های پشت سرقت هاست.
- سالی فینچ: دانشجوی آمریکایی با شخصیتی پویا و مستقل که به طور فعال در بررسی اتفاقات پانسیون مشارکت می کند.
- الیزابت جانستون: دانشجویی آرام و محتاط که اطلاعات مهمی درباره تاریخچه پانسیون و ساکنان آن دارد.
- والری هاب هاوس: دختری پرخاشگر و به ظاهر بی خیال که به نظر می رسد از دزدیده شدن وسایلش ناراحت نیست.
- خانم نیکولتیس: مدیر پانسیون که مسئولیت حفظ نظم و آسایش دانشجویان را بر عهده دارد، اما از اتفاقات اخیر به شدت نگران و مضطرب است.
دیگر بازیگران مهم در معمای هیکری
علاوه بر ساکنان پانسیون، چند شخصیت دیگر نیز در طول داستان نقش های کلیدی ایفا می کنند:
- جرالدین ویمز: یکی از دانشجویان که در ابتدا مورد سوءظن قرار می گیرد و دارای شخصیتی مرموز است.
- آکین بویل: دانشجوی پزشکی که رفتارهای عجیب و غریبی از خود نشان می دهد و اطلاعات مهمی در اختیار پوآرو قرار می دهد.
- خانم هوبرت: زن مسنی که به طور موقت در پانسیون ساکن می شود و اطلاعاتی را ناخواسته فاش می کند.
تعاملات این شخصیت ها، دروغ ها و پنهان کاری هایشان، و شبکه ی پیچیده ای از روابط که میان آن ها شکل می گیرد، بستر اصلی معمای جنایت در کوی بی نام را تشکیل می دهد و پوآرو را در مسیر کشف حقیقت یاری می کند.
از سرقت های کوچک تا جنایت های بزرگ: خلاصه کامل و گام به گام داستان
داستان «جنایت در کوی بی نام» با مجموعه ای از اتفاقات به ظاهر بی اهمیت آغاز می شود، اما به سرعت به اوج خود می رسد و تبدیل به یکی از پیچیده ترین پرونده های هرکول پوآرو می گردد. روند داستان به گونه ای است که خواننده را قدم به قدم با کارآگاه همراه می سازد تا لایه های پنهان حقیقت آشکار شوند.
آغاز ناآرامی ها: گم شدن اشیاء بی اهمیت
معما زمانی آغاز می شود که خانم لمون، منشی کارآگاه هرکول پوآرو، که به دقت بی مانندش معروف است، ناگهان شروع به اشتباهات تایپی فاحش می کند. این موضوع پوآرو را نگران می کند و او متوجه می شود که خانم لمون درگیر مشکلات شخصی است. خواهر خانم لمون، سیلیا هابارد، ناظر پانسیون خیابان هیکری، گزارش می دهد که اشیاء عجیب و غریبی به طور مداوم از پانسیون مفقود می شوند؛ از لامپ و کفش شب گرفته تا انگشتر الماس، کوله پشتی، پودر حمام و حتی یک ساعت زنگ دار! این سرقت های به ظاهر بی اهمیت، آرامش پانسیون را مختل کرده است. پوآرو در ابتدا به این سرقت ها اهمیت زیادی نمی دهد، اما حس ششم او می گوید که چیزی فراتر از یک بازیگوشی دانشجویی در جریان است.
ورود هرکول پوآرو: کنجکاوی در دل بی نظمی
پوآرو با کنجکاوی و برای درک علت این بی نظمی ها، خود را به پانسیون دانشجویی خیابان هیکری می رساند. او با دانشجویان و مدیر پانسیون، خانم نیکولتیس، آشنا می شود. پوآرو در اولین برخورد، سعی می کند از طریق مشاهده دقیق و گوش دادن به صحبت های دانشجویان، الگویی در این سرقت ها پیدا کند. او متوجه می شود که برخی از این گمشده ها به سادگی به جای دیگری منتقل شده اند؛ برای مثال، یک کفش در ایستگاه اتوبوس جا مانده و انگشتر پاتریشیا لین در سوپ والری هاب هاوس پیدا شده است. این یافته ها در ابتدا او را به این نتیجه می رساند که ممکن است یکی از دانشجویان برای جلب توجه یا صرفاً از روی لجبازی، این کارها را انجام می دهد. سیلیا اوستن حتی به دزدیدن برخی اقلام (پودر حمام و کفش راحتی) اعتراف می کند، اما این اعتراف، تمام ماجرا نیست.
اولین ضربه مرگبار: قتلی در پانسیون
درست زمانی که پوآرو در حال بررسی انگیزه های روانشناختی پشت این سرقت های کوچک است، اتفاق هولناکی می افتد که پرونده را کاملاً تغییر می دهد. سلیا اوستن، دختری که به دزدیدن برخی اقلام اعتراف کرده بود، در اتاقش کشته می شود. او با یک شیشه شربت سرفه حاوی مقدار زیادی مورفین مسموم شده است. این قتل، به سرعت فضای پانسیون را از یک محل دانشجویی به یک صحنه جرم تبدیل می کند. پوآرو بلافاصله متوجه می شود که این قتل با سرقت های قبلی ارتباط مستقیم دارد. قاتل قصد داشته جلوی افشای رازی بزرگتر را بگیرد. او شروع به بازجویی از تمامی ساکنان پانسیون می کند و سعی دارد انگیزه ها و ارتباطات پنهان میان آن ها را کشف کند.
گره گشایی از کلاف سردرگم: سرنخ ها و ارتباطات پنهان
با پیشرفت تحقیقات، پوآرو متوجه می شود که سرقت ها آن قدرها هم بی اهمیت نبوده اند. او پی می برد که این اقلام به سرقت رفته، در واقع برای پنهان کردن و جابه جایی مواد مخدر قاچاق استفاده می شده اند. یک کوله پشتی که در میان اقلام گمشده بود، دارای یک محفظه مخفی است که برای این منظور به کار می رفته. این کشف، ابعاد جدیدی به پرونده می دهد و پای یک شبکه قاچاق بین المللی مواد مخدر را به میان می آورد. پوآرو به این نتیجه می رسد که سلیا اوستن ناخواسته یا خواسته، درگیر این شبکه شده و به همین دلیل کشته شده است. انگشتر پاتریشیا که در سوپ والری پیدا شده بود، حاوی یک میکروفیلم حاوی اطلاعات حساس مربوط به شبکه قاچاق است.
«ذهن انسانی همچون باغی است. اگر آن را پرورش ندهید، علف های هرز آن را می پوشانند. و هیچ چیز خطرناک تر از ذهنی نیست که برای خود سرگرمی پیدا نکرده باشد.»
پوآرو با این دیدگاه، به دنبال ریشه های روانی و انگیزشی جنایتکار می گردد.
پرده برداری از انگیزه ها و مظنونین
در طول بازجویی ها، پوآرو با دروغ ها، پنهان کاری ها و انگیزه های متعددی از سوی دانشجویان روبرو می شود. هر یک از آن ها رازهایی دارند که نمی خواهند فاش شوند و همین موضوع، پرونده را پیچیده تر می کند. نایجل چپمن، دانشجوی داروسازی، دارای هوشی سرشار است و درگیر مسائل قاچاق مواد مخدر است، اما نقش او در قتل ها نامشخص باقی می ماند. کالین و سلیا، دو دوست صمیمی، نیز در مظان اتهام قرار می گیرند. پوآرو به طور خاص روی جزئیات ظاهراً بی اهمیت تمرکز می کند؛ مثلاً تغییر رنگ موی یکی از دانشجویان، یا اصرار بر استفاده از یک وسیله خاص.
پیچش های ناگهانی: افشای حقایق پنهان
با پیشرفت داستان، پوآرو متوجه می شود که یک سری قتل های دیگر نیز در حال وقوع است. الیزابت جانستون، دانشجویی که اطلاعات مهمی درباره تاریخچه پانسیون و سارقان قبلی داشت، به قتل می رسد. او نیز با سم به قتل رسیده و این نشان می دهد که قاتل با بی رحمی کامل، قصد از میان برداشتن تمامی کسانی را دارد که ممکن است به حقیقت پی ببرند. هر یک از این قتل ها، پرده از رازهای جدیدی برمی دارد و ارتباطات بین دانشجویان و شبکه قاچاق را آشکارتر می کند. پنهان کاری هویت اصلی برخی افراد و استفاده از نام های مستعار نیز به پیچیدگی ماجرا می افزاید.
حقیقت تلخ: هویت قاتل و پرده برداری نهایی
در نهایت، هرکول پوآرو با نبوغ خود، تمامی قطعات پازل را کنار هم می چیند و هویت قاتل را فاش می کند. قاتل کسی نیست جز سالی فینچ، دانشجوی آمریکایی که در ابتدا به نظر می رسید شخصیتی پویا و بی گناه دارد. انگیزه سالی فینچ برای ارتکاب این قتل ها، بسیار پیچیده و تکان دهنده است. او در واقع یک دلال اصلی مواد مخدر است که از پانسیون دانشجویی به عنوان پوششی برای فعالیت های قاچاق خود استفاده می کرده است. سرقت های کوچک، در ابتدا توسط سالی و برای جابه جایی مواد مخدر در داخل کتاب های قدیمی که به عنوان مجموعه ای از نسخه های اولیه و کمیاب به فروش می رفتند، صورت می گرفته است. سلیا اوستن به طور تصادفی به این راز پی برده بود و سالی برای جلوگیری از افشای فعالیت هایش، او را به قتل رساند.
«واقعیت همیشه از آن چیزی که تصور می کنیم ساده تر است، اما این سادگی اغلب در پشت هزاران پیچیدگی پنهان می شود.»
پوآرو با این جمله، به پیچیدگی ظاهری و سادگی ریشه ای انگیزه قاتل اشاره می کند.
روش اجرای قتل ها توسط سالی فینچ بسیار زیرکانه بود. او از شربت های سرفه و دیگر مواد دارویی که در دسترس دانشجویان بود، برای مسموم کردن قربانیان خود استفاده می کرد، به گونه ای که مرگ ها طبیعی به نظر برسند یا به اشتباه به دیگران نسبت داده شوند. او حتی با تغییر ظاهر و رفتار خود، توانسته بود سوءظن ها را از خود دور کند و به عنوان یک دانشجوی عادی و حتی دوست داشتنی ظاهر شود. انگیزه ی نهایی او، نه تنها پنهان کردن قاچاق مواد مخدر بود، بلکه طمع بی حد و حصر برای ثروت و حفظ جایگاهش در این شبکه تبهکارانه نیز نقش مهمی ایفا می کرد. او برای رسیدن به اهدافش از هیچ جنایتی فروگذار نمی کرد و حتی کوچکترین تهدید را با مرگ پاسخ می داد.
فرجام پرونده: پایان معمای هیکری
در پایان رمان، پوآرو با جمع بندی دقیق تمامی سرنخ ها، مدارک و انگیزه ها، پرده از تمامی رازها برمی دارد. سالی فینچ دستگیر می شود و عدالت اجرا می گردد. پانسیون خیابان هیکری، که در ابتدا محیطی پر از امید و جوانی به نظر می رسید، به مکانی برای فاش شدن تاریک ترین ابعاد طبیعت انسان تبدیل شده بود. پوآرو بار دیگر ثابت می کند که هیچ جزئیاتی در دنیای او بی اهمیت نیست و حتی کوچک ترین اشتباهات تایپی می توانند سرآغاز بزرگترین جنایات باشند.
رمان جنایت در کوی بی نام در بوته نقد و بررسی
«جنایت در کوی بی نام» اگرچه ممکن است در مقایسه با برخی از شاهکارهای کریستی کمتر شناخته شده باشد، اما از نظر ساختار معمایی و روانی، اثری درخشان محسوب می شود. این رمان نه تنها یک معمای پلیسی صرف، بلکه کاوشی عمیق در روان انسان و تأثیر محیط بر آن است.
نقاط قوت: درخشش نبوغ کریستی
یکی از بزرگترین نقاط قوت این رمان، ساختار هوشمندانه معما و پازل مانند بودن آن است. کریستی با نبوغ خاص خود، از یک سری دزدی های کوچک و بی اهمیت، به عنوان نقطه شروعی برای یک قتل پیچیده استفاده می کند. این روش، خواننده را به چالش می کشد تا به جزئیات به ظاهر بی اهمیت نیز توجه کند. خلاقیت در طراحی سرنخ ها و استفاده از جزئیات کوچک، از دیگر ویژگی های برجسته رمان است؛ برای مثال، ارتباط میان اشتباهات تایپی خانم لمون با سرقت ها، یا پنهان شدن میکروفیلم در انگشتر، همگی نشان از دقت و ظرافت کریستی در معماری داستان دارند. شخصیت پردازی پوآرو و تعاملات او با سایر شخصیت ها نیز در این رمان بسیار قوی است. هوش و ذکاوت پوآرو در کنار وسواس های دوست داشتنی او به نظم و تقارن، به زیبایی به تصویر کشیده شده است. او با آرامش و منطق، در میان آشفتگی های دانشجویی، به دنبال حقیقت می گردد.
این رمان به کاوش در تم ها و مفاهیم اصلی نظیر حرص، طمع، هویت، جنون و تأثیر محیط بر رفتار انسان می پردازد. کریستی نشان می دهد که چگونه یک محیط به ظاهر آرام و بی خطر (پانسیون دانشجویی)، می تواند به بستری برای جنایت و پنهان کاری تبدیل شود. سبک نگارش آگاتا کریستی در این رمان نیز همچون همیشه، روان، دقیق و جذاب است و خواننده را از ابتدا تا انتها با خود همراه می کند.
نگاهی به نقاط احتمالی ضعف
با وجود نقاط قوت فراوان، برخی از خوانندگان ممکن است گره گشایی رمان را کمی پیچیده یا دور از ذهن بیابند. ارتباط میان سرقت های اولیه و شبکه قاچاق مواد مخدر، و سپس انگیزه نهایی قاتل، ممکن است برای عده ای کمی بیش از حد به هم تنیده و پیچیده باشد و نیاز به تمرکز بالایی برای درک کامل آن داشته باشد. همچنین، تعداد بالای شخصیت های دانشجویی و روابط میان آن ها، گاهی می تواند گیج کننده باشد و پیگیری تمامی سرنخ ها و مظنونین را برای خواننده کمی دشوار کند.
جایگاه رمان در میراث آگاتا کریستی
«جنایت در کوی بی نام» در کارنامه آگاتا کریستی، اثری منحصر به فرد محسوب می شود، چرا که او برای اولین بار محیط یک پانسیون دانشجویی را به عنوان صحنه اصلی جنایت انتخاب کرده است. این رمان به مجموعه رمان های پوآرو، لایه ای از پیچیدگی روانشناختی و اجتماعی می افزاید. اگرچه شاید به اندازه «قتل راجر آکروید» یا «ده سرخپوست کوچک» شهرت نداشته باشد، اما همچنان نمونه ای درخشان از توانایی کریستی در خلق معماهای پیچیده و شخصیت های چندبعدی است. این رمان به خوبی نشان می دهد که چگونه بی نظمی های کوچک می توانند نشانه هایی از پلیدی های بزرگتر باشند و تأکید کریستی بر اهمیت جزئیات و ریزه کاری ها را برجسته می کند.
درباره آگاتا کریستی: ملکه بلامنازع جنایت
آگاتا کریستی، با نام کامل آگاتا مری کلاریسا میلر، (۱۹۷۶-۱۸۹۰) بی تردید یکی از بزرگترین و پرفروش ترین نویسندگان تاریخ ادبیات جهان است که به درستی لقب ملکه جنایت را یدک می کشد. او که خالق دو شخصیت کارآگاه محبوب و ماندگار، هرکول پوآرو و خانم مارپل است، با بیش از ۶۶ رمان جنایی و مجموعه های داستان کوتاه، میراثی بی نظیر از خود برجای گذاشته است.
کریستی در طول جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد، تجربه ای که تأثیر عمیقی بر آثار او گذاشت؛ بسیاری از قتل هایی که در رمان هایش رخ می دهند، از طریق مسمومیت با سموم مختلف صورت می گیرند. نبوغ او در طرح ریزی دسیسه های پیچیده و گره گشایی های غیرمنتظره، باعث شده است که میلیون ها نسخه از کتاب هایش به بیش از ۱۰۳ زبان دنیا ترجمه و به فروش برسد. رمان های او، همچون «قتل راجر آکروید»، «قتل در قطار سریع السیر شرق» و «مرگ بر روی نیل»، نه تنها در دنیای ادبیات ماندگار شده اند، بلکه بارها به فیلم و سریال نیز تبدیل شده اند و همچنان الهام بخش نویسندگان و کارگردانان بسیاری هستند.
سخن پایانی: دعوتی به دنیای رازآلود جنایت در کوی بی نام
رمان «جنایت در کوی بی نام» اثر آگاتا کریستی، داستانی است که فراتر از یک معمای صرف، به کندوکاو در زوایای تاریک طبیعت انسان می پردازد. این کتاب با آغاز از سرقت های کوچک و رسیدن به قتل های زنجیره ای، نشان می دهد که چگونه بی نظمی های ظاهری می توانند ریشه هایی عمیق در شرارت و طمع داشته باشند. هرکول پوآرو در این ماجرا، با تیزبینی مثال زدنی خود، لایه های پنهان دروغ و فریب را کنار می زند تا به حقیقت تلخ دست یابد.
اگرچه این مقاله تمامی پیچش ها و جزئیات پایانی رمان را فاش کرده است، اما لذت غرق شدن در نثر آگاتا کریستی، دنبال کردن استدلال های دقیق پوآرو، و حس کشف قدم به قدم حقیقت، تجربه ای است که حتی با دانستن پایان ماجرا نیز ارزش خود را حفظ می کند. این رمان، دعوتی است به تأمل در این نکته که چگونه کوچکترین انگیزه ها می توانند به بزرگترین جنایات منجر شوند. پیشنهاد می شود چه برای اولین بار، و چه برای مرور دوباره، خود را در دنیای پانسیون خیابان هیکری غرق کنید و از نبوغ ملکه جنایت لذت ببرید.
نظر شما درباره این رمان چیست؟ کدام بخش آن شما را بیشتر تحت تاثیر قرار داد یا غافلگیر کرد؟