خلاصه کتاب جامعه شناسی نظری عباس محمدی اصل – جامع و کامل
خلاصه کتاب جامعه شناسی نظری ( نویسنده عباس محمدی اصل )
کتاب جامعه شناسی نظری اثر عباس محمدی اصل، تلاشی عمیق برای صورت بندی پویایی عناصر نظام اجتماعی و تحلیل ساختی کنش است. این اثر به نقد نظریه های مکاتب گوناگون می پردازد و راهی برای درک مسائل جدید حیات انسانی-اجتماعی می گشاید. این کتاب، نه تنها به کشف قواعد و قانونمندی های جهان اجتماعی یاری می رساند، بلکه به مخاطبان کمک می کند تا با دیدی جامع و تحلیلی، ساختارها و پویایی های جامعه را درک کنند. مطالعه این خلاصه، دروازه ای به سوی فهم عمیق تر مباحث پیشرفته جامعه شناسی نظری است.
سفری به جهان جامعه شناسی نظری عباس محمدی اصل
عباس محمدی اصل، نامی آشنا در عرصه علوم اجتماعی ایران است که با آثار خود، به غنای ادبیات نظری این حوزه کمک شایانی کرده است. کتاب «جامعه شناسی نظری» او، اثری است که تلاش می کند تا بنیادی محکم برای فهم پیچیدگی های جامعه شناختی ارائه دهد. این اثر، صرفاً یک معرفی از نظریات موجود نیست، بلکه رویکردی فرانظریه پردازانه را در پیش می گیرد که هدف آن، تکمیل سنت های نظری پیشین و گشودن افق های جدید برای درک مسائل حیات انسانی و اجتماعی است. این کتاب برای دانشجویان جامعه شناسی، پژوهشگران علوم اجتماعی و هر علاقه مندی که به دنبال فهم عمیق تر سازوکارهای جامعه است، منبعی ارزشمند محسوب می شود.
هدف از این نوشتار، ارائه یک خلاصه جامع و تحلیلی از کتاب جامعه شناسی نظری عباس محمدی اصل است. این خلاصه به گونه ای طراحی شده که خواننده را بدون نیاز به مطالعه کامل کتاب، با مفاهیم کلیدی، استدلال های محوری و دغدغه های اصلی نویسنده آشنا سازد. تلاش بر این است که این مقاله نه تنها چکیده ای از مطالب باشد، بلکه دریچه ای به سوی تأمل بیشتر بر روی نظریه های اجتماعی و اهمیت آن ها در فهم جهان پیرامون ما بگشاید.
کلیات کتاب: رویکرد و دغدغه های اصلی عباس محمدی اصل
کتاب جامعه شناسی نظری با دغدغه ای اساسی آغاز می شود: مسئله عمده این علم نوین، صورت بندی پویایی عناصر نظام اجتماعی برای تحلیل ساختی کنش است. این رویکرد، فراتر از صرف توضیح پدیده ها، به دنبال کشف روابط عمیق تر و پایداری است که زیربنای کنش های اجتماعی را تشکیل می دهند. از دیدگاه عباس محمدی اصل، جامعه شناسی نظری نه تنها به نقد و فهم نظریه های گوناگون می پردازد، بلکه مسیری را برای «فرانظریه پردازی» هموار می سازد. فرانظریه پردازی در اینجا به معنای فرایندی خلاقانه برای تکمیل سنت های نظری موجود و کشف مسائل نوینی است که از پیچیدگی های حیات انسانی-اجتماعی نشأت می گیرند.
این کتاب بر این اصل تأکید دارد که جهان اجتماعی دارای قانونمندی ها و قاعده مندی های خاص خود است که وظیفه جامعه شناسی نظری، کشف و استخراج آن هاست. این دیدگاه، جامعه شناسی را از سرگردانی میان دوگانگی های قطبی مانند کمیت و کیفیت، فرد و جمع، یا واقعیت و ارزش رها می سازد و به آن چارچوبی منسجم و منطقی می بخشد. نویسنده معتقد است که با اتکا بر تحلیل های دقیق و انتزاعی، می توان به درکی عمیق از ساختارها و دینامیک های اجتماعی دست یافت که صرفاً با مشاهدات سطحی ممکن نیست.
ماهیت و معنای جامعه شناسی نظری
در بخش نخست کتاب جامعه شناسی نظری عباس محمدی اصل، نویسنده به تبیین دقیق ماهیت و معنای این رشته می پردازد. او تلاش می کند تا جایگاه جامعه شناسی نظری را نه تنها به عنوان یک رشته آکادمیک، بلکه به عنوان ابزاری حیاتی برای نقد و فهم نظریه های گوناگون جامعه شناختی مشخص کند. این بخش، زمینه را برای درک عمیق تر فصول بعدی فراهم می آورد و خواننده را با رویکرد بنیادین نویسنده به این علم آشنا می سازد.
ماهیت و تعریف جامعه شناسی نظری
عباس محمدی اصل در این بخش، هدف اصلی جامعه شناسی نظری را روشن می سازد. این علم، به گفته او، نه تنها به توصیف پدیده های اجتماعی می پردازد، بلکه به دنبال تبیین چرایی و چگونگی آن هاست. نویسنده معتقد است که جامعه شناسی نظری باید فراتر از بازگویی نظریات موجود عمل کند و به نقد بنیادین آن ها بپردازد. این نقد، امکان شناسایی نقاط قوت و ضعف هر مکتب فکری را فراهم می آورد و به جامعه شناسان کمک می کند تا با دیدی آگاهانه تر، نظریات خود را توسعه دهند. رویکرد محمدی اصل بر اهمیت تامل عمیق و انتزاعی در تحلیل جهان اجتماعی تاکید دارد و آن را ابزاری برای گذر از سطح ظاهری پدیده ها به ساختارهای زیربنایی می داند.
این بخش، مفاهیم اصلی نظریه های گوناگون را بررسی می کند و نشان می دهد که چگونه می توان از طریق تحلیل و تفکیک اجزای هر نظریه، به درکی جامع تر از کل دست یافت. به این ترتیب، جامعه شناسی نظری به ابزاری برای جلوگیری از کلیشه سازی و پیش داوری در تفکر علمی تبدیل می شود و زمینه ای برای خلاقیت و نوآوری در اندیشه جامعه شناختی فراهم می آورد. با این رویکرد، این علم قادر است به جایگاه واقعی خود به عنوان یک رشته مستقل و تحلیلی دست یابد.
معنا و مقصود جامعه شناسی نظری
در ادامه، محمدی اصل به معنا و مقصود عمیق تر جامعه شناسی نظری می پردازد. او معتقد است که تجمیع و ترکیب سنت های پژوهشی مختلف، به پیشبرد نظریه پردازی نوین کمک شایانی می کند. این ترکیب، امکان دیدن پدیده ها از زوایای متعدد را فراهم می آورد و به کشف ارتباطات و الگوهایی منجر می شود که در غیر این صورت پنهان می ماندند. این دیدگاه، جامعه شناسی نظری را از سرگردانی میان دوگانگی های قطبی (مانند بحث های کمیت-کیفیت، فرد-جمع، یا واقعیت-ارزش) رها می سازد. به جای گرفتار شدن در این تقابل ها، این علم تلاش می کند تا نقاط همگرا و واگرای نظریه ها را شناسایی کرده و راهی برای تلفیق و توسعه آن ها بیابد.
از این منظر، جامعه شناسی نظری به عنوان ابزاری برای ایجاد انسجام و هماهنگی در میان انبوهی از دیدگاه های متفاوت عمل می کند. این علم به دنبال کشف اصول موضوعه و مفروضات بنیادی هر مکتب فکری است تا بتواند ریشه های اختلافات نظری را درک کند و زمینه های احتمالی برای اصلاح و تلفیق آن ها را فراهم آورد. این رویکرد به معنای واقعی کلمه، به نظریه پردازی اجتماعی اعتبار می بخشد و آن را از یک گفتگوی بی پایان به یک حرکت هدفمند به سوی درک عمیق تر جهان اجتماعی تبدیل می کند.
دریافت و نمایش پویایی نظام اجتماعی
بخش دوم کتاب به قلب تپنده بحث جامعه شناسی نظری وارد می شود: چگونگی درک و نمایش پویایی های نظام اجتماعی. این بخش، پیچیدگی های جامعه را مورد بررسی قرار می دهد و نشان می دهد که چگونه می توان با رویکردهای تحلیلی، به فهم عمیق تر ساختارهای اجتماعی و تغییرات آن ها دست یافت. در این مسیر، نویسنده به مسائلی می پردازد که دغدغه های اصلی هر جامعه شناس را تشکیل می دهند.
پیچیدگی جامعه و تحلیل جهان اجتماعی
جامعه پدیده ای با پیچیدگی های فراوان است که تحلیل آن را به کاری دشوار تبدیل می کند. محمدی اصل در این بخش، به این پرسش کلیدی می پردازد که ساختارهای اجتماعی چگونه ظهور و بروز می یابند و تحت چه شرایطی پایدار می مانند. او مسائل تجربی نظام های اجتماعی را که همواره دغدغه اصلی جامعه شناسان بوده اند، برجسته می سازد. این مسائل شامل چگونگی مقایسه ساختارهای اجتماعی و راهکارهای ممکن برای تغییر آن هاست. از دیدگاه نویسنده، برای پاسخ به این پرسش ها باید به عمق علم جامعه شناسی نظری رجوع کرد و از تحلیل های سطحی و عمومی پرهیز نمود.
فهم این پیچیدگی ها مستلزم رویکردی است که نه تنها به عناصر منفرد جامعه بپردازد، بلکه روابط متقابل و پویایی های آن ها را نیز در نظر بگیرد. این بخش نشان می دهد که چگونه یک ساختار اجتماعی، با وجود تمامی تحولات، می تواند پایداری خود را حفظ کند و در عین حال، زمینه را برای تغییرات بنیادین فراهم آورد. این نگرش، ما را به سوی درکی جامع تر از سازوکارهای جامعه رهنمون می سازد و به ما می آموزد که چگونه از میان آشفتگی های ظاهری، نظم و قانونمندی های پنهان را کشف کنیم.
رویکرد به پویایی عناصر نظام اجتماعی
در این بخش، محمدی اصل بر چگونگی صورت بندی پویایی عناصر نظام اجتماعی برای تحلیل ساختی کنش تأکید می کند. این صورت بندی، فراتر از یک توصیف ساده، به دنبال کشف روابط علی و معلولی و الگوهای تکرارشونده در کنش های اجتماعی است. یکی از مهم ترین مفاهیمی که در این راستا مطرح می شود، جایگاه «تأمل انتزاعی» در اندیشه منطقی-ریاضی و ارتباط آن با جهان اجتماعی است. تأمل انتزاعی، به معنای استخراج اصول کلی از اعمال انجام شدنی روی اشیاء، و نه از خود اشیاء، نقشی حیاتی در کشف قانونمندی های جهان اجتماعی ایفا می کند.
تأمل انتزاعی، مشخصه اندیشه منطقی-ریاضی است که از اعمال انجام شدنی روی اشیا استخراج می شود و نه از خود اشیا. این نوع تأمل به ویژه از هماهنگی های کلی مانند گردآوری، مرتب کردن و دلالت دادن به دست می آید و می تواند ابزاری برای درک منطق درونی ساختارهای اجتماعی باشد.
این دیدگاه، ریشه در ساختارهای گروهی در ریاضیات دارد که می توانند الگویی برای ساختارهای اجتماعی باشند. برای مثال، مجموعه جابه جایی ها در فضا یک گروه را تشکیل می دهند؛ زیرا دو جابه جایی پیاپی خود یک جابه جایی محسوب می شود و می توان آن را با جابه جایی معکوس خنثی کرد. این خاصیت شرکت پذیری، که در آن رسیدن به هدفی ثابت از طرق مختلف ممکن است و نقطه پایان در اثر مسیر طی شده تغییر نمی کند، نشان دهنده توازن و پایداری در جهان اجتماعی است. اگر قرار بود طرق طی شده موجب تغییر نقاط پایانی گردند، به جای فضا، تنها جریانی مداوم و بی ثبات وجود داشت. این مثال به خوبی نشان می دهد که چگونه با تأمل انتزاعی می توان به درکی عمیق از منطق پنهان در پویایی های اجتماعی دست یافت و قواعدی را کشف کرد که جهان اجتماعی را سامان می بخشند.
تحلیل ساختی و اقسام آن
بخش سوم کتاب جامعه شناسی نظری به یکی از محوری ترین مباحث آن می پردازد: «تحلیل ساختی». محمدی اصل در این بخش، مفهوم ساختار را فراتر از یک چارچوب ایستا مورد بررسی قرار می دهد و به انواع مختلف ساختارها در جامعه شناسی می پردازد. این بخش، به خواننده کمک می کند تا پیچیدگی های روابط اجتماعی را از دریچه ساختاری تحلیل کند و به درکی عمیق تر از الگوهای رفتاری و نهادهای اجتماعی دست یابد.
مفهوم تحلیل ساختی
تحلیل ساختی در نگاه عباس محمدی اصل، رویکردی برای درک چگونگی شکل گیری، پایداری و تغییر ساختارها در جامعه شناسی است. نویسنده برای تبیین این مفهوم، به مثال گروه های جبری در ریاضیات اشاره می کند. گروه های جبری، مبتنی بر مجموعه هایی هستند که عناصر آن (مانند اعداد صحیح مثبت و منفی) توسط عملیات خاصی (مانند جمع) به هم مرتبط می شوند. این عملیات باعث تولید عنصر جدیدی در همان مجموعه می شود و دارای خواصی چون وجود عنصر خنثی (مانند صفر)، عملیات معکوس (مانند تفریق) و خاصیت شرکت پذیری است. ساخت گروه، به عنوان اساس جبر، می تواند الگویی قدرتمند برای فهم ساختارهای اجتماعی باشد.
انتزاع که سرچشمه گروه های جبری است، توضیح دهنده کاربردهای تعمیم یافته آن هاست. گرچه کشف خاصیتی از طریق انتزاع اشیا می تواند اطلاعاتی درباره آن اشیا ارائه دهد، اما هر چه این خاصیت عمومی تر شود، از فایده آن در صدق برای عموم کاسته می شود. با این حال، جامعه شناسی نظری با بهره گیری از این تأمل انتزاعی، به دنبال کشف قانونمندی های کلی تری است که بر ساختارهای اجتماعی حاکم اند. این رویکرد به ما امکان می دهد تا به جای مطالعه موردی هر پدیده اجتماعی، به الگوهای عمیق تر و روابط ساختاری که زیربنای آن ها هستند، پی ببریم و آن ها را مقایسه و تحلیل کنیم.
دسته بندی ساختارها
عباس محمدی اصل در کتاب خود، ساختارها را به دسته های مختلفی تقسیم می کند تا تحلیل آن ها را آسان تر سازد. این دسته بندی ها به جامعه شناسان امکان می دهد تا با دقت بیشتری به روابط متقابل میان عناصر اجتماعی و پویایی های آن ها بپردازند:
- ساخت های ناارگانیک: این ساختارها بیشتر به روابط فیزیکی یا محیطی اشاره دارند که بر کنش های اجتماعی تأثیر می گذارند. برای مثال، ساختار جغرافیایی یک شهر یا موقعیت فیزیکی ساختمان ها می تواند به عنوان یک ساختار ناارگانیک بر روابط اجتماعی و الگوهای تعامل افراد اثر بگذارد.
- ساخت های ارگانیک: این دسته به ساختارهایی اشاره دارد که بیشتر به موجودیت های زنده و روابط درونی آن ها شباهت دارند. روابط خانواده، گروه های دوستانه، و شبکه های اجتماعی کوچک، می توانند نمونه هایی از ساختارهای ارگانیک باشند که بر پایه تعاملات و وابستگی های متقابل اعضا شکل می گیرند و پویایی های خاص خود را دارند.
- ساخت های فرهنگی: این ساختارها شامل نظام های باورها، ارزش ها، هنجارها، زبان، و نمادهایی هستند که معنابخش زندگی اجتماعی اند. دین، آداب و رسوم، هنر، و آموزش، همگی بخشی از ساختارهای فرهنگی محسوب می شوند که الگوهای فکری و رفتاری افراد را شکل می دهند. این ساختارها تعیین کننده چگونگی درک افراد از جهان و جایگاه خود در آن هستند.
- ساخت های اجتماعی: این دسته به روابط و نهادهای سازمان یافته ای اشاره دارد که جامعه را تشکیل می دهند و چارچوب کلی کنش های اجتماعی را فراهم می کنند. نظام های اقتصادی، سیاسی، حقوقی، و آموزشی، از جمله ساختارهای اجتماعی هستند. این ساختارها شامل نقش ها، وضعیت ها، و هنجارهای مرتبطی هستند که تعاملات اجتماعی را قاعده مند می سازند و پایداری یا تغییر در جامعه را رقم می زنند. تحلیل این ساختارها برای درک توزیع قدرت، منابع و فرصت ها در جامعه حیاتی است.
درک تمایز و تعامل میان این ساختارها، دیدی جامع تر به خواننده می دهد که چگونه پیچیدگی های جهان اجتماعی را تحلیل کند و نقش هر یک از این ساختارها را در شکل گیری پدیده های اجتماعی تشخیص دهد. این رویکرد تحلیلی، بنیاد محکمی برای پژوهش های جامعه شناختی فراهم می آورد.
دیالکتیک و منطق ساخت
در بخش چهارم کتاب جامعه شناسی نظری عباس محمدی اصل، مبحث دیالکتیک و منطق ساخت به تفصیل بررسی می شود. این بخش به چگونگی تعامل و تضاد در ساختارهای اجتماعی، پویایی های تغییر، و اصول منطقی حاکم بر آن ها می پردازد. این دیدگاه، نگاهی عمیق تر به سازوکارهای زیربنایی جامعه و چگونگی تحولات آن ارائه می دهد.
دیالکتیک ساخت
مفهوم دیالکتیک ساخت در جامعه شناسی نظری محمدی اصل، به بررسی چگونگی تعامل و تضاد در ساختارهای اجتماعی می پردازد. ساختارهای اجتماعی، ایستا و ثابت نیستند؛ بلکه دائماً در حال تحول و دگرگونی اند. این تحول، نتیجه کشمکش ها، تنش ها و تعاملات درونی میان عناصر مختلف یک ساختار است. دیالکتیک ساخت به ما کمک می کند تا بفهمیم که چگونه نیروهای متضاد درون یک سیستم اجتماعی می توانند منجر به تغییر و پیشرفت شوند. این دیدگاه، پویایی و عدم قطعیت را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از حیات اجتماعی معرفی می کند و نشان می دهد که چگونه یک ساختار می تواند با حفظ هویت خود، به طور مداوم در حال بازتعریف و تکامل باشد.
از منظر نویسنده، فهم دیالکتیک ساخت برای هر جامعه شناسی حیاتی است. این فهم، نه تنها به تحلیل پدیده های آشکار مانند جنبش های اجتماعی و انقلاب ها کمک می کند، بلکه به درک تغییرات تدریجی و پنهانی که در عمق جامعه رخ می دهند نیز یاری می رساند. این بخش به خواننده این امکان را می دهد که به جای نگاه ساده انگارانه به ساختارها، آن ها را موجوداتی زنده و پویا ببیند که دائماً در حال شکل گیری مجدد از طریق تعامل و تضادند.
منطق ساخت
عباس محمدی اصل در ادامه، به منطق حاکم بر ساختارهای اجتماعی می پردازد. منطق ساخت، به اصول و قواعد عقلانی اشاره دارد که نظام ساماندهی درونی ساختارها را شکل می دهند. این نظام، بر پایه اصولی چون عدم تضاد، این همانی، و استقلال موضع و فرایند عمل می کند. اصل «عدم تضاد» به این معناست که تبادلات و تغییرات در یک ساختار، بازگشت پذیرند و به تضاد درونی منجر نمی شوند. «این همانی» ضامن تداوم وجود عنصر خنثی در ساختار است، که به پایداری هویت آن کمک می کند. سرانجام، «استقلال موضع و فرایند» به این نکته اشاره دارد که نقطه پایان یک فرآیند از مسیر طی شده جداست، که نشان دهنده خاصیت شرکت پذیری ساختار است.
این اصول منطقی، عقل گرایی را در ساماندهی درونی ساختارها به اجرا می گذارند. برای مثال، همانطور که قبلاً اشاره شد، مجموعه جابه جایی ها در فضا یک گروه را تشکیل می دهند. دو جابه جایی پیاپی همچنان یک جابه جایی محسوب می شود که می تواند با جابه جایی معکوس یا بازگشت خنثی شود. همچنین، خاصیت شرکت پذیری گروه جابه جایی ها، که نشان می دهد طرق مختلف نیل به نقطه پایانی، حافظ توازن فضا است؛ چرا که اگر قرار بود طرق طی شده موجب تغییر نقاط پایانی گردند، به جای فضا فقط جریانی مداوم و بی ثبات وجود داشت. این نمونه به خوبی نشان می دهد که چگونه منطق ریاضی می تواند الگویی برای فهم نظم و پایداری در جهان اجتماعی باشد و قواعدی را آشکار سازد که در پس زمینه ی پیچیدگی های اجتماعی پنهان اند.
فهم این منطق، به جامعه شناسی نظری این توانایی را می بخشد که نه تنها پدیده ها را توصیف کند، بلکه به تبیین عقلانی و قانونمند آن ها نیز بپردازد. این رویکرد، به جامعه شناسی اعتبار علمی بیشتری می بخشد و آن را از صرف مشاهدات تجربی فراتر می برد.
جمع بندی و نتیجه گیری: چرا این کتاب مهم است؟
کتاب جامعه شناسی نظری اثر عباس محمدی اصل، اثری پیشرو و عمیق در ادبیات جامعه شناسی فارسی محسوب می شود. این کتاب، فراتر از یک معرفی ساده از نظریات، به دنبال ارائه یک چارچوب فرانظریه پردازانه است که به دانشجویان و پژوهشگران کمک می کند تا با نگاهی تازه و تحلیلی، به مسائل پیچیده جامعه شناختی بنگرند. محمدی اصل با تأکید بر صورت بندی پویایی عناصر نظام اجتماعی برای تحلیل ساختی کنش، راهی برای کشف قانونمندی ها و قاعده مندی های جهان اجتماعی می گشاید و جامعه شناسی را از سرگردانی میان دوگانگی های سنتی رهایی می بخشد.
اهمیت این کتاب در توانایی آن برای ارتقای سطح نظریه پردازی در جامعه شناسی فارسی نهفته است. نویسنده با ارائه مفاهیمی چون تأمل انتزاعی و تحلیل دیالکتیک و منطق ساخت، ابزارهای قدرتمندی را در اختیار علاقه مندان قرار می دهد تا به درکی عمیق از ماهیت ساختارها و پویایی های اجتماعی دست یابند. این کتاب، به ما می آموزد که چگونه از منظر یک جامعه شناس نظری، روابط پیچیده و پنهان در جامعه را کشف کنیم و به تبیین های عقلانی و مستدل دست یابیم.
پیام اصلی کتاب برای دانشجویان، پژوهشگران و علاقه مندان به علوم اجتماعی این است که جامعه شناسی، علمی دارای نظم و قواعد خاص خود است و می توان با رویکردهای تحلیلی و انتزاعی، به عمق پدیده های اجتماعی نفوذ کرد. مطالعه خلاصه کتاب جامعه شناسی نظری عباس محمدی اصل و سپس خود کتاب، برای هر کسی که به دنبال درک عمیق تر پدیده های اجتماعی و نقش نظریه در این فهم است، یک ضرورت است. این اثر، نه تنها دانش نظری شما را غنی می سازد، بلکه دیدگاه شما را نسبت به جهان اجتماعی دگرگون خواهد کرد.
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر
برای تکمیل درک خود از مباحث مطرح شده در کتاب جامعه شناسی نظری و گسترش دانش خود در حوزه نظریه های اجتماعی، مطالعه منابع زیر پیشنهاد می شود:
- نظریه جامعه شناسی (پارادایم های اصلی) از جورج ریتزر: این کتاب، منبعی کلاسیک و جامع برای آشنایی با مکاتب فکری و نظریه های بنیادین جامعه شناسی است.
- تکوین نظریه های جامعه شناختی از رابرت نیسبت: اثری که به ریشه های تاریخی و فکری نظریه های جامعه شناسی می پردازد و زمینه شکل گیری آن ها را بررسی می کند.
- جامعه شناسی گیدنز از آنتونی گیدنز: مقدمه ای بر جامعه شناسی معاصر که به مفاهیم کلیدی و دیدگاه های گیدنز در تحلیل ساختارها و کنش های اجتماعی می پردازد.
امیدواریم این خلاصه و پیشنهادات مطالعه بیشتر، مسیر شما را در درک عمیق تر جامعه شناسی نظری و افکار عباس محمدی اصل هموار سازد.