«شهر هزار موشک» چگونه مقاومت کرد؟

موشک

وقتی صدام و سایر دشمنان به میهن حمله و تنِ وطن را مجروح کردند جوانان صف به صف در مقابل دشمن ایستادند تا خونشان مرهمی بر پیکر مام میهن باشد. آنجا بود که ثابت شد جنس «وطن» از «تن» است و هردو به یک میزان عزیزند؛ چه بسا وطن را که «مام میهن» هم می‌نامیم گرامی‌تر. برای همین خراش و آسیب به هر یک دیگری را می‌آزارد.

به گزارش patc، همزمان با آغاز جنگ تحمیلی مردم استان خوزستان با تمام وجود در خط مقدم جبهه حضور داشتند و دربسیاری از شهرها حتی حاضر به ترک خانه خویش نشدند، «دزفول» عنوان یکی از شهرهای خوزستان است که نامش در صدر فهرست موشکبارن شهرها توسط صدام بود.

 رژیم بعثی عراق، هر بار که در رویارویی مستقیم با رزمندگان در میادین نبرد، شکست می‌خورد برای جبران ضعف‌ها و همچنین اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران، شهرها و مناطق مسکونی را موشکباران و بمباران می‌کرد و در همین راستا، در روز ۲۸ آذر ۱۳۶۱، دزفول برای چندمین بار هدف یورش بی‌رحمانه موشکی رژیم بعث عراق قرار گرفت. اگرچه قبل از این جنایت، هواپیماهای عراقی بارها شهرهای ایران را بمباران کرده بودند، اما حمله به دزفول، نخستین حمله در ابعاد گسترده به وسیله موشک‌های زمین به زمین بود.

این تاکتیک، یک تاکتیک مرسوم در هر جنگی محسوب می‌شود. یعنی فشار غیرمستقیم به طرف مقابل برای عقب‌نشینی از مواضع سیاسی و دفاعی. اما صدام با همه ادعایش هیچگاه نتوانست بفهمد که دفاع ملت ایران نه تنها با سایر جنگ‌ها تفاوت دارد بلکه مردمی هم که در مقابلش ایستاده است، یک مردم انقلابی با پیشینه دینی و اسلامی است که راهبری مدبر، آنها را هدایت می‌کند.

بر همین اساس رژیم بعث عراق در مدت هشت سال جنگ، ۱۷۶ موشک غول پیکر «فراگ ۷» و «اسکاد» به شهر دزفول شلیک کرد. هواپیماهای دشمن ۴۸۹ بمب و راکت بر سر مردم بی دفاع شهر فرو ریختند و آتشبارهای عراق با شلیک ۵۸۲۱ گلوله توپ نقاط مختلف شهر را ویران کرد. دزفول چه از سوی ایرانی ها «شهر هزار موشک» نام بگیرد یا چه از سوی عراقی ها به نام «بلد الصواریخ» نامگذاری شود، مهم نیست؛ مهم این است که مقاومت با گوشت و پوست ایرانی‌ها عجین شده است.نماز جمعه دزفول با امامت آیت الله قاضی حتی یک هفته نیز قطع نشد.

دشمن تمام تلاش خود را می‌کرد تا شهر دزفول را از سکنه خالی کند تا رزمندگان روحیه خود را از دست دهند اما با وجود  اصابت ۱۷۶ موشک و هزاران راکت و بمباران‌های شدید به دزفول، نتوانستند به این هدف خود برسند.

مواجهه مردم دزفول در برابر حملات موشکی دشمن به دو گونه انجام می‌شد؛ یک عده اتاق‌ی آماده در خانه اقوامشان در روستاهای مجاور شهر داشتند که هنگام حمله دشمن به صورت موقت آنجا می‌رفتند و سپس دوباره به شهر برمی‌گشتند. برخورد دوم مردم، استفاده از زیرزمین‌هایی به نام «شوادان» بود که پیشتر در شهرهای دزفول و شوشتر مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

به دلیل زمین سنگی این دو شهر، این زیرزمین‌ها به شکل خیلی محکم و پابرجا ساخته می‌شدند. وقتی بمباران شهر توسط دشمن شدت گرفت، نهضت ساخت شوادان در دزفول بسیار رونق گرفت. بسیج این قضیه را ترویج می‌کرد و مردم هم با آن همراهی می‌کردند. شما ببینید این زیرزمین‌ها آنقدر محکم بودند که حتی موشک‌های ۱۲ متری تنها نمی‌توانستند آن را به کلی ویران کنند. در کنار این عوامل، نهضت‌هایی در شهر رواج یافت که به شکل سخت افزاری کمک حال مردم برای بقا در شهر بودند. مثل نهضت بازسازی خانه‌های ویران شده بر اثر بمباران دشمن. یا موارد و مسائل دیگر که همگی آنها از روح مقاوم و با ایمان مردم این شهر نشئت می‌گرفت.

جنایت‌های رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی در بمباران و موشکباران شهرهای ایران در حالی رخ می‌داد که مجامع به اصطلاح جهانی هیچگونه واکنشی نشان نمی‌دادند و شکایت‌های ایران از این مجامع هم همیشه بی‌پاسخ می‌ماند. ایران در حالی شاهد قربانی شدن مردم غیرنظامی و زیر ساخت‌های شهری خود توسط رژیم بعث عراق بود که می‌توانست مقابله به مثل کند اما با تاکید بر آموزه‌های اسلامی هیچگاه نخواست شاهد کشته شدن افراد غیرنظامی دشمن در شهرها باشد و حتی پیش از هدف گرفتن زیرساخت‌ها و محل‌های نظامی، ساکنان شهر و منطقه مورد نظر را آگاه می‌ساخت تا خسارت انسانی احتمالی به حداقل ممکن برسد و این شیوه را تا پایان جنگ تحمیلی ادامه داد.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا