موش و گربه بازی پرسپولیس و اسماعیل کارتال که از دو هفته قبل آغاز شده بود سرانجام ساعتی قبل با انتشار پوستر سرمربی جدید پرسپولیس به پایان رسید و پسر اسماعیل کارتال هم در واکنش به این پوستر، اولین عکس پدرش کنار درویش را منتشر کرد.
مذاکره پشت فرمان اتومبیل!
ماجرای مذاکرات درویش و کارتال عجیب و جالب بود. جالب از این جهت که گفته میشود اولین جلسه طرفین وقتی برگزار شد که رضا درویش پشت فرمان اتومبیل خود در حال رانندگی بود. درویش پشت فرمان بود و آنلاین و تصویری با کارتال و مدیر برنامه ایرانی اش که پرسپولیس به او مندیت داده بود، صحبت میکرد و با چرخاندن فرمان، از کادر خارج میشد و کارتال با قیافهای درهم از او سوال میکرد آیا جای بهتری برای مذاکره سراغ نداشته که پشت فرمان جلسه میگذارد؟
البته درویش با گفتن این جمله که همین حالا هم برای انتخاب سرمربی دیر شده و نمیتوانم زمان را از دست بدهم به دلخوری کارتال پایان میدهد، اما از روزی که این حرف را میزند تا روزی که کارتال سرمربی پرسپولیس میشود، بیش از دو هفته زمان میگذرد!
درویش، ایجنت را دور زد
درویش که به یک ایجنت ایرانی مقیم ترکیه نامه داده بود تا این شخص نماینده پرسپولیس در جریان مذاکرات باشد، تا چهارشنبه گذشته که این شخص هنوز نماینده پرسپولیس بود و نامه اش اعتبار داشت، مذاکره رو در رو با کارتال انجام نمیدهد و بعد نسبت به حذف این ایجنت اقدام میکند.
در روزهایی که این ایجنت نامه رسمی داشت، مذاکرات تا آن جا پیش رفت که کارتال پذیرفت با قرارداد دو میلیون و دویست و هفتاد هزار دلاری به تهران بیاید ولی درویش به کارتال پیام داد این قرارداد تنها در مذاکره بی واسطه و بدون حضور ایجنت امضا میشود.
ایجنت مذکور از کارتال هم مندیت داشت و به همین دلیل وقتی درویش اولین بار به کارتال میگوید تنها در غیاب این ایجنت با تو مذاکره میکنم، کارتال نمیپذیرد، اما درویش در استانبول این مربی را تهدید میکند که اگر به این رویه ادامه بدهد او هم با ماتزاری ایتالیایی سر میز مذاکره مینشیند. اتفاقا درویش تهدید خود را علنی میکند و همین موضوع باعث میشود کارتال قبول کند با او دیدار مشتقیم داشته باشد؛ انتخاب سرمربی ترک در آستانه بازی با تراکتور هرچند امضای نمادین قرارداد به تهران موکول شده است.
درویش به کارتال؛ ماتزاری اندازه تو ناز ندارد!
حالا که توافق انجام شده بد نیست بدانید طرفین دو بار تا آستانه قطع ارتباط کامل رفتند. بار اول وقتی یک ایرانی مقیم انگلیس با کارتال تماس گرفت و ضمن معرفی خودش به عنوان نماینده درویش، به او گفت ایجنت ایرانی اش را دور بزند و بار دوم وقتی درویش به کارتال گفت ماتزاری که از تو معروفتر است اندازه تو ناز ندارد!
این حرف چنان اسماعیل کارتال را به هم ریخت که مکالمه را نیمه تمام گذاشت و تلفن کنفرانس سه نفره را قطع کرد ولی به هرحال درویش به هر ترفندی بود او را دوباره به میز مذاکره برگرداند و به بازی موش و گربه پایان داد!