روزنامه آژانس اقتصادی و دارایی فرانسه در گزارشی که در تابستان سال ۱۳۳۲ منتشر کرد، امضای قرارداد نفتی و بازرگانی بین رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی را در حالی فاش کرد که رژیم پهلوی تمایلی به بر ملا شدن آن نداشت.
به گزارش patc، امروز ۲۲ خرداد هفتادمین سالروز افشای قرارداد محرمانه نفتی و بازرگانی بین رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی در روزنامه آژانس اقتصادی و دارایی فرانسه سال ۱۳۳۲ است.
تخم فتنه
تلاش و نفوذ آژانس یهود در مجامع و کشورهای حامی نظام سرمایهداری بالاخره پس از سالها چاپلوسی، مظلومنمایی و پولپاشی در هشتم آذر ۱۳۲۶ به بار نشست و حاصل توافق آمریکا و انگلیس و بزرگان یهود به تاسیس «اسراییل» منجر شد.
با آشکارتر شدن نشانههای شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، حاکمان روسیه، انگلیس و فرانسه به مذاکره با یکدیگر پرداختند تا زمینهای تحت سلطه ترکهای عثمانی را بین خود تقسیم کنند. بر این اساس توافق سایکس – بیکو در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۲۹۵ با موافقت تزارهای روس، بین، نمایندگان انگلیس و فرانسه امضا شد.
یک سال و نیم بعد آرتور جیمز بالفور وزیر خارجه وقت انگلستان در تاریخ ۱۱ آبان ۱۲۹۶ با امضای نامهای مجوز ایجاد خانه ملی برای مردم یهود در فلسطین را خطاب به لرد بارون والتر روتشیلد یکی از رهبران یهودیِ بریتانیا صادر کرد. او رونوشت نامهاش را به فدراسیون صهیونیسم در بریتانیا و ایرلند هم فرستاد.
این اقدام بالفور با الهام از ایده هربرت ساموئل عضو یهودی کابینهِ هربرت هنری اسکویت، نخستوزیر وقت انگلیس که سه سال قبلترخواستار حمایت یهودیان از دولت وقت انگلیس شده بود، انجام داد.
نفوذ لابی صهیونیسم علاوه بر دولتهای انگلستان و آمریکا، سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان ملل متحد را هم تحت تاثیر قرار داد.
در تاریخ هشتم آذر ۱۳۲۶ طرحی توسط کمیسیونی ۱۱ نفره از اعضای سازمان ملل به جریان افتاد که براساس آن سرزمین فلسطین به دو بخش یهودی و عربی تقسیم شد. طرح مذکور پس از تصویب در کمیسیون مربوطه در دستور کار مجمع عمومی سازمان ملل قرار گرفت و در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۲۶ در قالب صد و هشتاد و یکمین قطعنامه سازمان ملل متحد با ۳۳ رای موافق، ۱۳ رای مخالف، ۱۰ رای ممتنع و یک نماینده غایب تصویب شد و ۵۵ درصد از اراضی فلسطین به یهودیان داده شد.
این قطعنامه مسیر اشخاص و سازمانهای یهودی و صهیونیستی را برای تاسیس دولت «اسراییل» هموار کرد.
فرآیند تاسیس رژیم صهیونیستی زمانی تکمیل شد که سیاست سه ضلعیِ زر و زور و تزویر انگلستان و دلارهای سرمایهداران یهودی به کار گرفته شد و آنان خانهها و زمینهای بخشی از فلسطینیان عربزبان را به پشتوانه مصوبات سازمان ملل به بهایی اندک خریداری کردند و جواب فلسطینیانی که حاضر به فروش املاک و خانههای خود نشدند را با زور و وحشتافکنی دادند تا این فرزند نامشروع انگلیس و آمریکا در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۲۷ تاسیس شود.
تقلای مقبولیت
پنج سال بعد از بیرون راندن فلسطینیان از سرزمین مادری و بنیانگذاری دولت یهود توسط دیوید بنگوریون، موشه شرتوک وزیر خارجه دولت موقت اسراییل به وزیر امور خارجه وقت ایران تلگراف زد و بعد از خوش و بش، وزیر خارجه رژیم پهلوی را از تاسیس دولت مستقل یهودی در فلسطین با خبر کرد.
شرتوک با یادآوری خاطره تاریخی نجات اسیران یهودی توسط کوروش کبیر بعد از فتح بابِل در سال ۵۳۸ قبل از میلاد مسیح، از اوخواست تا با شناسایی اسراییل و ایجاد رابطه دوستی با آن، بزرگ منشی زمامداران عصر کوروش بزرگ را بار دیگر نسبت به یهودیان تکرار کند.
نتیجه این تلگراف چند ماه بعد خودش را نشان داد. محمد ساعد مراغهای نخستوزیر وقت ایران با اشاره دربار پهلوی اولین قدم برای به رسمیت شناختن رژیم تازه تاسیس را برداشت و عباس صیقل، مأمور رسیدگی به امور اتباع ایران در اسراییل شد.
بعد از حضور رسمی و با تشریفات صیقل در اراضی فلسطینیان، او در یکی از گزارشهایش به دولت ایران با تمجید از سران یهودی اسراییلخواستار سرعت دادن به فرآیند قانونی شناسایی این رژیم و برقراری رابطه دوستی با آن شد. وزارت خارجهِ دولت ساعد نیز ۱۱ ماه بعد از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی مصطفی کمال پاشا آتاتورک رییسجمهور وقت ترکیه، در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۲۸ در قالب بیانیهای رسمی به صورت دو فاکتو یا غیررسمیآین رژیم را به رسمیت شناخت.
وزارت خارجه دولت ساعد در بیانیهای رسمیآعلام کرد: «پس از استقلال دولت اسراییل و به رسمیت شناختن آن از طرف سازمان ملل متحد (جهت) بررسی حفظ منافع اتباع ایرانی در فلسطین که [در] نتیجه [وقوع] جنگ خسارات زیادی متحمل شده بودند آقای عباس صیقل را به عنوان نماینده به فلسطین اعزام داشت.
پس از مذاکرات مفصلی که از طرف سازمان ملل و دولت آمریکا با ایران به عمل آمد، برای اینکه دولت ایران بیشتر بتواند منافع اتباع خود را حفظ و اشکالاتی که در کار چند هزار ایرانی مقیم فلسطین پیدا شده مرتفع شود، سه ماه قبل آقای رضا صفینیا را به سمت مأمور مخصوص به فلسطین اعزام داشت و با این عمل دولت ایران، دولت اسراییل را بالفعل به رسمیت شناخت ولی برای اینکه این شناسایی به صورت رسمی درآید طبق تصمیم هیات دولت آقای نصرالله انتظام وزیری نماینده دائمی دولت شاهنشاهی در سازمان ملل متحد به اطلاع نماینده دولت اسراییل رساند که از این پس دولت ایران دولت اسراییل را به طور دو فاکتو به رسمیت شناخته است.
تلگراف رسیده از آقای انتظام حاکی است که این دستور به موقع اجرا گردید.»
مراتب فرمانبری انتظام به همین ترتیب ادامه یافت تا او در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۲۹ با رای ۳۲ نفر از ۵۴ نماینده حاضر در نشست مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان رییس ایرانی سازمان ملل متحد انتخاب شد.
با کنار رفتن دولت ساعد، در فاصله ۲۸ اسفند ۱۳۲۸ تا هشتم اردیبهشت ۱۳۳۰ که در نهایت دکتر محمد مصدق به عنوان نخستوزیر پهلوی برای دریافت رای اعتماد به شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی معرفی شد، چهار دولت علی منصور، حاجعلی رزمآرا، خلیل فهیمی و حسین علا توسعه روابط با رژیم صهیونیستی را دنبال کردند اما با انتصاب دکتر مصدق به عنوان نخستوزیر و ورود جبهه ملی ایران به عرصه قدرت، روحانیون و جریان مذهبی داخلی و همچنین برخی کشورهای مسلمان در تعامل با دولت مصدقخواستار قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی شدند.
دکتر مصدق در دومین ماه صدارتش در تیر ۱۳۳۰ شناسایی دو فاکتو اسراییل را پس گرفت، کنسولگری ایران در اسراییل را تعطیل کرد و کارکنان سیاسی ایران را از سرزمین فلسطینیان فراخواند اما محمدرضا شاه در مصاحبهای جنجالی بر شناسایی دو فاکتو تاکید کرد و مسوول این اقدام را کابینه ساعد دانست و تلاش کرد با این مصاحبه کار خودش را در برقراری رابطه را رژیم صهیونیستی توجیه کند تا شاید قدری از حساسیت افکار عمومیداخلی و جهان اسلام بکاهد.
اما خوشحالی مردم ایران و اعراب مسلمان از بسته شدن کنسولگری ایران در اسراییل و قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک با این رژیم چندان دوام نیاورد. کودتای آمریکایی – انگلیسی رژیم پهلوی علیه دکتر مصدق در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ روابط رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی گسترش داد به طوری که با افزایش تعداد میسیونرها، مستشاران و کارشناسان یهودی فعالیت اسراییل در ایران نسبت به سایر کشورهای مسلمان چند برابر شد.
افشای قرارداد
سه سال و سه ماه بعد از به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط دربار پهلوی، روزنامه آژانس اقتصادی و دارایی چاپ پاریس در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۳۲ در گزارشی جزییات قرارداد نفتی و بازرگانی بین ایران و اسراییل را منتشر کرد و مطلب خود را به بررسی ابعاد مختلف این قرارداد اختصاص داد.
این گزارش موجب حساسیت مقامات سیاسی ایران در اروپا شد. از جمله کاردار سفارت ایران در پاریس پنج روز بعد از انتشار گزارش روزنامه فرانسوی در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۳۲ در نامهای خطاب به وزارت امور خارجه رژیم پهلویخواستار شفافسازی و تعیین تکلیف صحت و سقم این قرارداد شد.
او در این نامه نوشت: «روزنامه Agence Echomique et Financiere چاپ پاریس به تاریخ ۱۲ ژوئن ۱۹۵۳ – ۲۲ خرداد ۱۳۳۲ – خبری از تل آویو منتشر نموده مبنی بر اینکه بین اسراییل و ایران یک قرارداد پرداخت به مبلغ ۵۰۰ هزار دلار برای مبادله جنس منجمله نفت منعقد گردیده است. خواهشمند است از صحت و سقم این خبر این سفارت را مستحضر فرمایید.»
یک روز بعد روزنامه مراکشی المساء چاپ بیروت نیز در گزارشی که به نقل از برخی شخصیتها و سازمانهای عربی ضد اسراییلی به چاپ رسانده بود، متن تلگرافی را افشا کرد که پرده از قرارداد نفتی و بازرگانی محرمانه بین ایران و اسراییل بر میداشت.
این روزنامه عربی نوشت: «مطابق اخبار واصله قرارداد بازرگانی جدیدی بین ایران و اسراییل منعقد گردیده است که اسرائیل مبلغ نیم میلیون دلار به ایران بپردازد و این قرارداد از تاریخ ۲۵ خرداد سال جاری به اجرا در آمده است. دکتر مصدق مصمم است تا نفت ایران را به اسراییل بفروشد. ما مخلصانه تقاضا داریم که دولت ایران قرارداد را ملغی و دولت ایران دوستی خود را با ۷۰ میلیون عرب و صدها میلیون مسلمان جهان ادامه دهد.»
واکنش نمایندگیهای خارج از کشور به قرارداد ایران و اسراییل ادامه داشت تا سفارت ایران در عراق نیز درباره صحت و سقم خبر روزنامههای عربی و اروپایی جویا شد.
وزارت امور خارجه رژیم پهلوی که خود را زیر فشار نمایندگیهایش میدید در پاسخ به نامه سفارت ایران در بغداد، خبر منتشر شده روزنامههای بغداد درباره قرارداد نفتی و بازرگانی ایران و اسراییل را تکذیب کرد و نوشت: «موافقتنامه [ای] هم که بین بانک ملی ایران و بانک اسراییل بسته شده، تازگی ندارد و فقط به منظور تسهیل واریز حساب دریافت و پرداخت در کشور ایران و اسراییل منعقد شده است.
چنین موافقتنامهای هیچ مربوط به ایجاد روابط سیاسی بین دو کشور ایران و اسرائیل، نیست. مراتب فقط برای استحضار خودتان استعار گردید.»
واکنش امام
نفوذ و گسترش رژیم صهیونیستی در ساختار قدرت در ایران ادامه یافت تا امام خمینی نسبت به این وضعیت در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ در جمع روحانیون، طلاب و زائران حرم حضرت فاطمه معصومه (س) در روز عاشورا در قم به شدت اعتراض کردند و گفتند: «اسراییل نمیخواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسراییل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسراییل نمیخواهد در این مملکت علمای دین باشند؛ اسراییل نمیخواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسراییل به دست عمال سیاه خود، مدرسه را کوبید.
ما را میکوبند؛ شما ملت را میکوبند. میخواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ میخواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ میخواهد در این مملکت، دارای ثروتی نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست عمال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، این سدها را میشکند؛ قرآن سد راه است، باید شکسته شود؛ روحانیت سد راه است، باید شکسته شود؛ مدرسۀ فیضیه سد راه است، باید خراب شود؛ طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه بشوند، باید از پشت بام بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود برای اینکه اسراییل به منافع خودش برسد؛ دولت ما به تبعیت اسراییل به ما اهانت میکند.
… امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را بردهاند در سازمان امنیت و گفتهاند شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هر چه میخواهید بگویید. یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسراییل را کار نداشته باشید و یکی هم نگویید دین در خطر است. این سه تا امر را کار نداشته باشید، هر چه میخواهید بگویید. خب، اگر این سه تا امر را ما کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم!؟ ما هر چه گرفتاری داریم از این سه تاست تمام گرفتاری ما.
… شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهاییها مراجعه کنید؛ در آنجا مینویسد: «تساوی حقوق زن و مرد، رأی عبدالبهاء است.» اما آقایان از او تبعیت میکنند. آقای شاه هم نفهمیده میرود بالای آنجا، میگوید: «تساوی حقوق زن و مرد.» آقا، این را به تو تزریق کردند که بگویند بهایی هستی، که من بگویم کافر است، بیرونت کنند. نکن اینطور، بدبخت، نکن اینطور. تعلیم اجباری عمومی نظامی کردن زن، رأی عبدالبهاء است.
آقا تقویمش موجود است، ببینید، شاه ندیده این را؟ اگر ندیده مؤاخذه کند از آنهایی که دیدهاند و به این بیچاره تزریق کردهاند اینها را بگو. والله، من شنیدهام که سازمان امنیت در نظر دارد شاه را از نظر مردم بیندازد تا بیرونش کنند و لهذا مطالب را معلوم نیست به او برسانند. مطالب خیلی زیاد است، بیشتر از این معانی است که شما تصور میکنید. مملکت ما، دین ما، در معرض خطر است این چیزی که برای این ملت دارد پیش میآید، این چیزی که در شرف تکوین است، از آن تأثرمان زیاد است؛ میترسیم.
ربط مابین شاه و اسراییل چیست که سازمان امنیت میگوید: «از اسراییل حرف نزنید، از شاه هم حرف نزنید.» این دو تا تناسبشان چیست؟ مگر شاهْ اسراییلی است؟ به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی است؟ اینطور که نیست، ایشان میگوید: «مسلمانم» ایشان که ادعای اسلام میکند، محکوم به اسلام است، به حَسَب ظواهر شرع.
ربط مابین اسراییل … این ممکن است سرّی در کار باشد؛ ممکن است آن معنایی که میگویند که سازمانها میخواهند آن را از بین ببرند، شاید راست باشد؛ احتمالش را نمیدهی تو؟ یک علاجی بکن، اگر احتمال میدهی. یک جوری این مطالب را برسانید به این آقا؛ شاید بیدار بشود، شاید روشن بشود یک قدری. اطرافش را گرفتهاند، شاید نگذارند این حرفها به او برسد. ما متأسفیم، خیلی متأسفیم از وضع ایران، از وضع این مملکت خراب، از وضع این هیأت دولت، از وضع این وضعیتها، از همۀ اینها متأسفیم.»
امام امت در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۴۶ در چهارمین سالگرد تبعیدشان به نجفاشرف در پیامی مکتوب با موضوع تحریم فروش اسلحه، نفت و رابطه تجاری و سیاسی با رژیم صهیونیستی خطاب به سران دولتهای اسلامی متذکر شدند: «کرارا دولتهای اسلامی را دعوت به اتحاد و برادری نمودهام در مقابل اجانب و ایادی آنها که میخواهند با ایجاد نفاق در بین مسلمین و دولتهای اسلامی ممالک عزیز ما را در تحت اسارت و ذل استعمار نگه دارند و از مخازن معنوی و مادی آنها استفاده کنند.
کرارا دولتها را به خصوص دولت ایران را از اسراییل و عمال خطرناک آن تحذیر نمودم. این ماده فساد که در قلب ممالک اسلامی با پشتیبانی دول بزرگ جایگزین شده است و ریشههای فسادش هر روزی ممالک اسلامی را تهدید میکند، باید با همت ممالک اسلامی و ملل بزرگ اسلام ریشه کن شود.
اسراییل قیام مسلحانه بر ضد ممالک اسلامی نموده است و بر دول و ملل اسلام قلع و قمع آن لازم است، کمک به اسراییل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت حرام و مخالفت با اسلام است، رابطه با اسراییل و عمال آن چه رابطه تجاری و چه رابطه سیاسی حرام و مخالفت با اسلام است، باید مسلمین از استعمال امتعه اسراییل خودداری کنند.»
امام در پیام ۳۶ صفحهای برائت از مشرکین که در تاریخ پنجم مرداد ۱۳۶۶ خطاب به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیتالله الحرام صادر کردند، درباره مسئله فلسطین، متذکر شدند: «ملتهای مسلمان باید به فکر نجات فلسطین باشند و مراتب انزجار و تنفر خویش را از سازشکاری و مصالحه رهبران ننگین و خودفروختهای که به نام فلسطین، آرمان مردم سرزمینهای غصب شده و مسلمانان این خطه را به تباهی کشیدهاند به دنیا اعلام کنند و نگذارند این خائنان بر سر میز مذاکرهها، و رفت و آمدها، حیثیت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطین را خدشهدار کنند.
… نکند که اینان تصور کردهاند که گذشت زمان، سیرت و صورت جنایتهای اسرائیل و صهیونیسم را دگرگون ساخته است و گرگهای خونآشام صهیونیسم از فکر تجاوز و غصب سرزمینهای از نیل تا فرات دست برداشتهاند.
… مسؤولین محترم کشور ایران و مردم ما و ملتهای مسلمان از مبارزه با این شجره خبیثه و ریشهکن کردن آن، دست نخواهند کشید و به یاری خداوند تعالی از قطرات پراکنده پیروان اسلام و توان معنوی امت محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – و امکانات کشورهای اسلامی باید استفاده کرد و با تشکیل هستههای مقاومت حزب الله در سراسر جهان، فلسطین را از چنگال [صهیونیستها] خارج کرد… د. به خدای تعالی توکل کنید و از قدرت معنوی مسلمانان بهره بجویید و با سلاح تقوا و جهاد و صبر و مقاومت بر دشمنان حمله ببرید که «ان تنصر والله ینصر کم و یثبت اقدامکم.»
نیکسون، نماینده بین نسلهای گذشته و آینده آمریکا، در خصوص این هدف استراتژی، چنین مینویسد: «… تعهد مادر برابر اسرائیل، ریشه در میراث جنگ دوم جهانی و علاقه اخلاقی و عقیدتی ما به حفاظت از دموکراسی دارد که در مخاطرهاند و هیچگاه رئیس جمهوری یا کنگره آمریکا اجازه نخواهند داد که اسراییل از میان برود».
منابع:
صحیفه امام، جلد ۲، ص ۱۳۹
صحیفه امام، جلد ۲۰، ص ۳۱۱-۳۴۶
صحیفه امام، جلد یک، صص ۲۴۳-۲۴۸
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، مقاله بررسی روابط ناشناخته بین ایران و اسراییل در دوران پهلوی پسر
انتهای پیام