اعضاء این نهاد اقتصادی در زمینه انرژی جزو قطبهای جهانی محسوب میشوند. در زمینه تولید برق، چهار عضو از پنج بنیانگذار آن جزو ده تولید کننده برتر و دو عضو دیگر آن جزو بیست تولید کننده برتر برق در جهان میباشند. در زمینه تولید نفت، شش عضو این نهاد در زمره ده تولید کننده برتر جهان هستند و در زمینه تولید زغال سنگ نیز چهار عضو از بنیانگذاران آن در لیست ده تولید کننده برتر جهان حضور دارند. همچنین چهار کشور از اعضاء بریکس جزو ده تولید کننده برتر گاز در جهان هستند.
مجموع این اعداد و ارقام نشان دهنده اهمیت ویژه اعضاء این نهاد اقتصادی در زمینه انرژی میباشد که با توجه به اهمیت انرژی در اقتصاد جهانی، به تبع آن منعکس کننده نقش ویژه این کشورها در اقتصاد جهانی نیز میباشد.
بریکس در برابر غرب
اما مسئله این است که به دلیل عدم وجود سیاستی یکپارچه از سوی بریکس، کشورهای عضو آن به صورت جداگانه در اقتصاد جهانی نقش دارند نه بریکس به عنوان یک نهاد واحد و سوال بسیار مهم در این زمینه این است که آیا بریکس به عنوان یک نهاد بین المللی اقتصادی، میتواند نظم موجود اقتصاد بین الملل را بشکند، در مقابل قدرت نمایی دلار بایستد و نظم خود را که مبتنی بر مقابله با نظام غربی است اعمال کند؟
محقق شدن این اهداف نیازمند چند مسئله به عنوان پیش زمینه است که نخستین مورد نهادینه کردن اصول و اهداف مشترک میان کشورهای عضو است. اصولی که باید بر اساس مسائل اقتصادی، سیاسی و امنیتی استوار باشند و کشورهای عضو سیاستهای کلان خود را بر اساس آن پایه ریزی کنند. در حال حاضر سیاستهای اقتصادی چین بیشتر از اینکه بر اساس بریکس برنامه ریزی شده باشد در چهارچوب بانک سرمایهگذاری زیربنایی آسیا و سازمان همکاریهای شانگهای طرح ریزی شده که اتفاقا ایران نیز عضو هر دو مورد است. روسیه نیز سعی کرده تا سیاستهای خود را بر مبنای اتحادیه اقتصادی اوراسیا و برزیل نیز تلاش میکند تا اقتصاد خود را در چهارچوب مرکوسور برنامه ریزی کنند. شاید این کشورها قصد دارند تا پس از رساندن بانک سرمایهگذاری زیربنایی آسیا، سازمان همکاریهای شانگهای، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و مرکوسور به جایگاه ویژه در اقتصاد جهان، به سراغ قوام بخشیدن به بریکس بروند اما به هر رو این اتفاق پیش نیاز اوج گیری جهانی بریکس به عنوان یک نهاد مستقل است.
مسئله بعدی طراحی یک مکانیزم مستقل همکاری و حل و فصل اختلافات است که بتواند از تنشها و درگیریهای بینالمللی خصوصا در میان اعضاء خود جلوگیری کند.
اما فارغ از موارد بالا مسئله بسیار مهمتر در این زمینه، موضع گیری اعضاء بریکس در قبال ایالات متحده به عنوان پیشران نظم فعلی اقتصاد غرب میباشد. ایالات متحده بزرگترین شریک تجاری چین و هند است. همچنین این کشور دومین شریک تجاری برزیل، آفریقای جنوبی و اتیوپی، سومین شریک تجاری آرژانتین و جزو پنج شریک تجاری روسیه، امارات، عربستان و مصر میباشد!
تنها کشور عضو بریکس که مراودات اقتصادی موثری با ایالات متحده ندارد ایران است و ایران به همراه روسیه تنها کشورهای عضو بریکس هستند که از سوی ایالات متحده مورد تحریمهای ظالمانه قرار گرفته اند.
با این حساب تنها کشورهایی که قصد دارند تا در برابر ایالات متحده، اقتصاد این کشور، نظمی که حافظ منافع این کشور است و در راس آن دلار آمریکایی به پا خیزند، ایران و روسیه هستند و پیگیری این سیاست از سوی سایر کشورهای عضو بریکس در واقع ضربهای به اقتصاد خود آن کشورها خواهد بود و از این جهت، بریکس در حال حاضر تنها میتواند بر کاهش هژمون اقتصادی غرب تاثیرگذار باشد نه شکستن نظام اقتصادی فعلی که طبیعتا در تامین منافع غرب خصوصا ایالات متحده بیشتر از منافع شرق متمرکز شده است.
بهره گیری ایران از بریکس
حال سوال مهم این است که ایران چگونه میتواند از عضویت در بریکس که به واقع یک موفقیت چشمگیر در عرصه بین المللی آن هم در شرایط تحریم محسوب میشود بهره بجوید؟
دوران قطب بندیهای جنگ سرد گونه در جهان امروزی رو به پایان است و کشورها بیش از پیش جهت تامین منافع خود، رو به روابط دو یا چندگانه میآورند. از این جهت سازمانهایی مانند بریکس حتی اگر به طور مستقیم دارای دستاورد اقتصادی چشم گیر نباشند، ارتباط گیری و ایجاد روابط چندگانه با کشورهای دیگر را برای ایران سهلتر خواند نمود. از این جهت نخستین امتیازی که تهران میتواند از آن در عرصه بین المللی استفاده کند مربوط به مبحث سیاسی است، نه اقتصادی. ایران که تحت تحریم های ظالمانه غرب قرار دارد میتواند از بستر بریکس استفاده کرده و تعاملات سیاسی خود با کشورهای عضو را افزایش دهد و از این برگ در برهم زدن بیشتر انزوای بین المللی استفاده کند.
امتیاز دوم تهران، دسترسی به بازارهای بزرگ کشورهای عضو و حتی جذب سرمایه گذاری خارجی است. حتی با وجود همپوشانی زیاد تولیدات کشورهای عضو بریکس، ایران میتواند در زمینه صادرات غیرنفتی و واردات تکنولوژی حساب ویژهای روی کشورهای عضو بریکس باز کند.
امتیاز سوم مربوط است به عضویت در بانک توسعه جدید. عضویت در این بانک برای ایران دارای چالشهایی است که مهمترین آنها سیاست توازن منطقهای میباشد و با عضویت امارات متحده عربی و عضویت احتمالی عربستان سعودی در آینده، مسئله عضویت ایران دچار چالش خواهد شد اما به دلیل عدم الزام قانونی این بانک بین المللی به رعایت تحریمهای ایالات متحده، میتوان چنین برداشت کرد که عضویت ایران با وجود سختیهایی که در پیش خواهد داشت، میتواند تهران را به هدف عینی و واقعی خود از عضویت در بریکس نزدیک کند و با این حساب عضویت در این بانک میتواند با یک دید واقع گرایانه به هدف نهایی سالهای آینده سیاست اقتصادی ایران تبدیل شود.
و امتیاز چهارم ایران، برقراری ارتباطات دو یا سه گانه با کشورهای عضو و تعیین سیاستهای جمعی در مبحث صادرات انرژی میباشد. با وجود عضویت هم زمان هند و چین در بریکس، دستیابی این نهاد اقتصادی به یک سیاست جامع که تامین کننده منافع تمامی اعضاء آن باشد حداقل در کوتاه مدت بسیار بعید است. از این جهت ایران با علم به این مسئله که حداقل در کوتاه مدت نمیتواند در انتظار تدوین یک سیاست کلی و جامع از سوی بریکس برای تامین منافع خود باشد، میتواند از بستر بریکس برای برقراری ارتباطهای دو و سه گانه با کشورها و انعقاد پیمانهای پولی و سیاستهای یکپارچه صادراتی بهره برده و وزن سیاسی و اقتصادی خود در عرصه بین الملل را افزایش بدهد.
۳۱۱۳۱۱