میزگرد آنا با عوامل نمایش «نمایش جشنواره الفبا»/1
گلاب آدینه بازیگر و کارگردان شناخته شده کشورمان معتقد است که بازیگران جدید هوای تازه در عرصه نمایش کشور هستند، باید از آنها استفاده کرد و استعدادهایشان را پرورش داد، من روی این اصل اصرار میورزم و همیشه هم نتیجه مثبت گرفتم.
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا ـ زهره سعیدی: نمایش «نمایش جشنواره الفبا» به کارگردانی گلاب آدینه، نویسندگی افشین هاشمی و تهیه کنندگی شبیر پرستار این شبها در تماشاخانه ملک در حال اجرا است. گلاب آدینه پس از دو سال وقفه در کار تئاتر این نمایش را به روی صحنه برده و حال ناگفتههای زیادی از اجرای تئاتر و چالشهای آن دارد. صحبتهایی که اخیراً در خبرگزاری آنا آنها را بیان کرده است، بخش نخست این میزگرد به شرح زیر منتشر میشود:
خانم آدینه پیش از اجرای نمایش «جشنواره الفبا»، شما نمایش دیگری را دو سال پیش با نام «پرده خانه» روی صحنه بردید که این اجرا از سوی خیلیها از جمله همکارانتان مورد انتقاد قرار گرفته و اجرای نمایش در زمانی که خیلیها تئاتر را در جامعه تحریم کرده بودند، ایستادگی و مقاومت بانوانه شما را نشان داد، در شرایطی که شاید بودجه تئاتر کشورمان از بودجه یک نمایشگاه کتاب در کشور کمتر است، چطور شد که تصمیم گرفتید با همه هجمهها آن کار را روی صحنه ببرید و حال هم به این نمایش برسید.
آدینه: درست است که اجرای نمایش ما در آن دوران مخالفان زیادی داشت، اما چون اعتقاد دارم در اینجا نباید تئاتر را تعطیل کرد با حرف و حدیث کسی کاری ندارم و از کنار مسائل بازدارنده رد میشوم. نمایش «پرده خانه» هم آن دوران باید اجرا میشد و شد و اثرگذاریاش را هم داشت. هرچند که واکنشها علیه آن زیاد بود، اما سالن هر شب پُر و بدون هیچ صندلی خالی بود، خیلیها از روی کنجکاوی به دیدن نمایش ما میآمدند، افرادی هم بودند که آمده بودند به قول خودشان ما را مورد لعن قرار بدهند، اما نظرشان پس از اجرا عوض میشد، یک عده هم که علاقهمندان متنهای بهرام بیضایی بودند.
شما را در جامعه بیشتر به عنوان بازیگر میشناسند تا یک کارگردان صاحب سبک و مولف، فکر میکنید به اعتقاد خودتان ویژگی اصلی کارگردانیتان چیست که کارهایتان را با یک امضا و مثل یک نخ تسبیح به هم وصل میکند؟
به نظرم برای هر کارگردانی این نخ، متن است ، من هم متنی را برای کارهایم انتخاب میکنم که به اعتقاد و فکرم نزدیک باشد این بار هم متن آقای افشین هاشمی خیلی جذبم کرد، بنابراین تصمیم گرفتم که آن را روی صحنه بیاورم.
محور اصلی نمایش «نمایش جشنواره الفبا» چیست؟
این نمایش یک کار اجتماعی محسوب میشود .
یکی از ویژگیهای کارهای شما استفاده از بازیگران جوان در تئاتر است، با وجود اینکه شما گروه نمایشی خودتان را دارید، اما باز هم از بازیگران کم تجربه و جوان استفاده میکنید… حتی برای این کار از حضور نورا هاشمی دختران هم استفاده نکردید، علت چیست؟
بله این دغدغه من نیست، اصرار من است که هم از گروه بازیگران پیشین استفاده کنم و هم بنا به شرایط و نیاز از بازیگران جدید بهره ببرم، در سایر نمایشهایم از «بانوی محبوب من» تا «پرده خانه» و حالا هم «نمایش جشنواره الفبا» هم همینکار را انجام دادم و خداراشکر تیم خوبی تشکیل شده است. به اعتقاد من بازیگران جدید هوای تازه تئاتر هستند که بنا به شرایط سنی و نقش از حضورشان استفاده میکنم. نورا هم براساس همین امر لزومش برای حضور دراین نمایش احساس نشد، با اینکه در «پرده خانه» و «بانوی محبوب من» جزو نقشهای اصلی بود اما دراین کار نقشی نداشتیم که بگوییم احتیاج به تجربه او دارد.
نمایش «نمایش جشنواره الفبا» به صورت مشارکتی و تعاملی با مخاطبان اجرا میشود چه تجربهای این کار برایتان داشت و اساسا آیا چنین تعاملی با مخاطب دراین نمایش لازم بود؟
قطعا برای منظوری که من داشتم ضروری بود، من مدتها فکر میکردم که این نمایش چه قالبی باید داشته باشیم، به این نتیجه رسیدم که خوب است عدهای کار بازیگران را در اپیزودهای مختلف داوری کنند، این داوری هم خوب است که از سوی مردم باشد، هر چند که کار بازیگران را دشوار میکند، اما بهرحال این قضاوت نمایش را هم تر و تازه میکند. قطعا برای تماشاگری که میخواهد یک ساعت و نیم روی صندلی بنشیند، جذاب است که خودش نیز در کار مشارکتی داشته باشد و مشتاق میشود که مسئولیت بپذیرد و با تمرکزی بالا درباره آنچه میبیند ، قضاوت کند و مهمتر اینکه این قضاوت را بنویسد ، همین امر نمایش را زنده نگه میدارد.
علت استفاده از لغت «جشنواره» نیز همین بود؟
بله و البته وجود این واژه باعث شده که عدهای تصور کنند این جشنواره است نه نمایش، اسم اجرای ما نمایش جشنواره الفبا است.
با توجه به اینکه این روزها مطرح میشود چراغ نمایشهای ایرانی در حال افول است و شما هم در عرصه نمایشهای ایرانی دستی در آتش دارید، چه اولویتی این عرصه برایتان دارد؟
بله من نمایش «شبی در تهران» از محمد چرمشیر را روی صحنه برده بودم که کاری ایرانی بود، نمایش «بانوی محبوب من» ایرانی نبود ولی «پرده خانه» ایرانی بود، برای من همانطور که قبلتر گفتم مهم است که چه کاری با ذهنیتم جور در بیاید، حال متن ایرانی یا خارجی فرقی نمیکند، الان هم خیلی از دوستانم هستند که کار نمایش ایرانی روی صحنه میبرند و من خودم متون زیادی دراین زمینه خواندهام.
آقای پرستار شما هم برایمان به عنوان تهیه کننده بگویید که شرایط اجرا در این شبها به چه صورت است.
شبیر پرستار: ابتدا بگویم که با واژه تهیه کننده بیگانه هستم، من هجده سال است که در محضر بانو آدینه شاگردی میکنم ، یا بازیگر، مجری طرح، مدیر تولید و حال هم افتخار داشتم که نامم کنار ایشان باشد، همانطور که ابتدای بحث گفتید گلاب آدینه در سال ۱۴۰۱ در آن شرایط خطرناک تئاتر را حفظ کرد و این بار اولش نبود، بلکه بار دومش بود. بار اول در روزهای پایانی کرونا بود زمانی که هیچکس جرات نمیکرد تئاتر کار کند و سالنهای تئاتر تبدیل به انباری تجاری شده بود، گلاب آدینه با شجاعت نمایش «بانوی محبوب من» را به صحنه برد، یادم میآید که با سه ماسک تمرین میکردیم و خداروشکر جز موارد محدودی کرونا نگرفتیم. ما با ظرفیت ۵۰ درصد در سالن تئاتر شهر به صحنه رفتیم و اگر بخواهم بگویم واقعا چیزی جز عشق نمیتواند کسی را اینطور پای کار نگه دارد چرا که هیچ درآمدی نبود، حتی کار پرده خانه هم ۵۰ اجرای اولش پُر نبود، بلیت نمایش ما هم برعکس تعداد بالای عوامل کم بود، همینها نشان میدهد که گلاب آدینه تئاتر را برای خود تئاتر کار میکند.
فروش جشنواره الفبا چطور است؟
در حدی که ضرر نکنیم روی صحنه هستیم، استقبال از کار به نسبت خیلی کارها بالا است، اما به نسبت خودمان که دوست داشتیم به اصطلاح «سولداوت» برویم، نشده است.
آقای پرستار درباره اجرای «پرده خانه» برایمان بیشتر بگویید چطور شد در آن شرایط به صحنه رفتید؟
من برای آن کار مجری طرح خانم آدینه بودم، هرچند اصلا تصور نمیکردیم کاربه اجرا برسد، روزهای سختی بود خیلیها ما را مورد لطف قرار میدادند، اهانت میکردند و میگفتند چرا دراین شرایط تئاتر کار میکنید؟ ما هم پاسخ میدادیم که چرا کار نکنیم؟ تئاترخودش محل اعتراض است، نباید دست از آن بکشیم، ما با تئاتر حرفمان را میزنیم. همین عزیزان منتقد خودشان به فاصله کمتر از سه ماه شروع به کار کردند! شمایی که تئاتر را تعطیل کردید به چه چیز رسیدید؟ برخی از همین معترضین خودشان جلوی خانم آدینه خم شدند و از رفتارشان عذرخواهی کردند.
چرا تماشاخانه ملک را برای اجرا انتخاب کردید؟
چرا تماشاخانه ملک نه؟ چرا تماشاخانه خصوصی نه؟ تماشاخانه خصوصی در عین آسیبها و مشکلاتش به نظرم از تماشاخانههای دولتی شرایط بهتری دارد، چرا که یک تماشاخانه دولتی مثل تئاتر شهر مدیری دارد که تحت یک چارچوب ناچار به عمل است. ما برای نمایش «بانوی محبوب من» زمانی که پس از پنجاه و اندی اجرا با نیم ظرفیت سالن، به فروش خوب رسیدیم، مدیران تئاتر شهر از ما خواستند که سالن را تحویل دهیم چرا که گروه بعدی در نوبت است. گروه بعدی روی صحنه آمد با بیست درصد ظرفیت و ده درصد توان فروش! ما هم دکورها را ارّه کردیم و لباسها را در گونی و کار تمام شد!
قطعا اگر چنین کاری را روی صحنه در سالن خصوصی داشتیم، میتوانستیم با تکمیل ظرفیت ادامه بدهیم، روی همین حساب سالن خصوصی خیلی بهتر ازسالن دولتی است هرچند که هزینه اجاره و کارمندان و مسائل دیگر در این سالنها زیاد است و اگر کاری فروش نداشته باشد، ضرر مطلق برای سالن محسوب میشود.
نمایش «نمایش جشنواره الفبا» یک ساعت و چهل دقیقه است که از قبل اجرا هم باید ساعتی فرصت برای چیدمان دکور و اکسسوار داشته باشیم بنابراین هر سالنی نمیتوانستیم اجرا برویم، مدیریت سالن ملک هم با ما به خوبی همکاری کرد و دراین سالن راحت بودیم هرچند که اگر در سالنهای مرکز شهر بودیم شاید فروشمان بیشتر میشد، اما قطعا چنین راحتی را نداشتیم.
تا به حال چند اجرا رفتید و ممکن است در سالن دیگری هم ادامه بدهید؟
بیست و سه اجرا که قراردادمان ۳۰ اجرا است، اما ممکن است چند شب بیشتر هم تمدید شویم. چند پیشنهاد برای اجرا در سالنهای دیگر داشتیم که یا سالنها کوچک بودند یا بک استیج مناسبی نداشتند، حال در حال بررسی پیشنهادات هستیم و اگر شرایط مناسبی پیش بیاید، ممکن است که بخواهیم جای دیگری اجرا برویم.
خانم آدینه اگر نکته پایانی دارید بفرمایید؟
در پایان از همه علاقهمندان به تئاتر دعوت میکنم که به دیدن کار ما بیایند:این یک جشنواره نیست، نمایش «نمایش جشنواره الفبا» است.
بخش دوم این گفتوگو به زودی منتشر میشود.