کشتار سال ۱۹۸۹ در میدان تیان آن من: تاریخچه و حقایق پنهان

گردشگری

کشتار سال ۱۹۸۹ در میدان تیان آن من

کشتار سال ۱۹۸۹ در میدان تیان آن من رویدادی خونین در تاریخ معاصر چین است که در آن، خواسته های دموکراتیک دانشجویان و شهروندان با سرکوب نظامی ارتش جمهوری خلق چین پاسخ داده شد. این واقعه نمادی از مقاومت مردمی در برابر استبداد و نقطه عطفی در مسیر سیاسی این کشور به شمار می رود. این مقاله به بازخوانی عمیق و تحلیلی یکی از حساس ترین و مهم ترین فصول تاریخ چین می پردازد؛ رویدادی که با نام های دیگری همچون «حادثه چهارم ژوئن» یا «جنبش دموکراسی ۸۹» نیز شناخته می شود و همچنان در سرزمین اصلی چین تحت شدیدترین سانسورها قرار دارد. بررسی این واقعه، نه تنها درک ما را از تاریخ معاصر چین عمیق تر می کند، بلکه به ما نشان می دهد چگونه تقابل آرزوهای آزادی خواهانه با قدرت مطلق دولتی، می تواند به فاجعه ای انسانی منجر شود که پیامدهای آن تا دهه ها بعد بر پیکر جامعه ای سنگینی می کند. این روایت تلاش می کند تا با حفظ بی طرفی و استناد به شواهد، تصویری روشن از آن روزهای پرآشوب را پیش چشم خواننده ترسیم کند.

بستر تاریخی و ریشه های اعتراضات

برای درک کشتار سال ۱۹۸۹ در میدان تیان آن من، لازم است به سال های پیش از آن و تحولات گسترده ای که در چین پسا مائو رخ داده بود، نگاهی دقیق تر بیندازیم. دهه ۱۹۸۰، دوران پر تب و تابی برای چین بود؛ از یک سو، اصلاحات اقتصادی دنگ شیائوپینگ، کشور را به سمت رشد سریع و چشمگیر سوق می داد و امیدهای تازه ای را زنده کرده بود، اما از سوی دیگر، این تغییرات با چالش های عمیق اجتماعی و سیاسی نیز همراه بود که نارضایتی ها را دامن می زد و زمینه را برای انفجار بزرگ ۱۹۸۹ فراهم ساخت.

اصلاحات اقتصادی و نارضایتی های اجتماعی

پس از مرگ مائو زدونگ، چین با سیاست های درهای باز و چهار مدرنیزاسیون دنگ شیائوپینگ، دوران جدیدی از توسعه اقتصادی را آغاز کرد. این اصلاحات، اگرچه به رشد بی سابقه اقتصادی و بهبود استانداردهای زندگی برای بخش بزرگی از جمعیت انجامید، اما در عین حال، شکاف های عمیقی را در جامعه ایجاد کرد. نابرابری های اقتصادی به شدت افزایش یافت؛ عده ای توانستند از فرصت های جدید بهره مند شوند و ثروتمند گردند، در حالی که دیگران، به ویژه در مناطق روستایی یا بخش های خاصی از شهرها، از این رونق بی نصیب ماندند.

یکی از مهم ترین عوامل نارضایتی عمومی، افزایش سرسام آور تورم بود. قیمت کالاها به سرعت بالا می رفت و قدرت خرید مردم، به خصوص کارگران و کارمندان دولت که حقوق ثابت داشتند، کاهش می یافت. این وضعیت، نگرانی های جدی را در میان اقشار متوسط و فقیر جامعه به وجود آورد. در کنار تورم، فساد گسترده مالی و اداری در میان مقامات حزب و دولت، به یک زخم عمیق در پیکره جامعه تبدیل شده بود. مردم شاهد بودند که چگونه برخی مقامات با سوءاستفاده از قدرت و ارتباطات خود، به ثروت های کلانی دست می یابند، در حالی که اکثریت مردم با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کردند. این فساد، حس بی عدالتی و ناامیدی را تشدید می کرد و مشروعیت حزب کمونیست را زیر سؤال می برد.

مشکلات فارغ التحصیلان دانشگاهی نیز از دیگر عوامل مهم بود. در سیستم آن زمان، دانشجویان پس از اتمام تحصیلات، آزادی انتخاب شغل نداشتند و اغلب توسط دولت به مشاغلی گمارده می شدند که با علایق و تخصص هایشان همخوانی نداشت. علاوه بر این، حقوق و مزایای آنها در مقایسه با کارآفرینان و بازرگانان نوظهور، بسیار پایین بود. نقش مشاوران سیاسی که گاه فاقد تحصیلات بالا بودند اما قدرت تعیین آینده شغلی دانشجویان را داشتند، به نارضایتی ها دامن می زد و زمینه ساز سوءاستفاده از قدرت می شد. این جوانان تحصیل کرده، آینده ای روشن تر و فرصت های بیشتری برای خود متصور بودند که سیستم موجود قادر به برآورده کردن آن نبود.

خواسته های سیاسی و بیداری روشنفکری

همزمان با نارضایتی های اقتصادی، جنبش های دموکراسی خواهانه در نقاط دیگر جهان، به ویژه در آسیا (مانند فیلیپین و تایوان)، تأثیر بسزایی بر روشنفکران و دانشجویان چینی گذاشته بود. ایده های آزادی بیان، دموکراسی و حاکمیت قانون در محافل دانشگاهی و روشنفکری پکن در حال گسترش بود. شخصیت هایی مانند فانگ لیژی، اخترفیزیکدان معروف و منتقد سرسخت نظام تک حزبی، با سخنرانی های مقتدرانه خود، به توده های دانشجویی انرژی می بخشید و آنان را به طرح مطالبات سیاسی تشویق می کرد. او و دیگر روشنفکران، حکومت چین را شکل مدرنی از فئودالیسم می دانستند و مقامات حزب را به بی سوادی و عدم نمایندگی از مردم متهم می کردند.

مطالبات فزاینده برای اصلاحات سیاسی، مانند آزادی مطبوعات، پایان دادن به سانسور و احترام به قانون اساسی، در فضای دانشگاه ها و شهرهای بزرگ چین به وضوح شنیده می شد. دانشجویان در سال های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ نیز تظاهراتی پراکنده برگزار کرده بودند که نشان دهنده نارضایتی عمیق از وضعیت موجود بود. این مطالبات، اگرچه در ابتدا سازمان یافته نبود، اما نشان از آرزویی عمیق برای مشارکت سیاسی بیشتر و محدود کردن قدرت مطلق حزب کمونیست داشت. این دوران شاهد شکل گیری آرمان هایی بود که بعدها در جنبش دموکراسی ۸۹ چین تجلی یافت.

مرگ هو یائوبانگ؛ جرقه ای برای آغاز

مرگ هو یائوبانگ، دبیرکل پیشین حزب کمونیست چین، در ۱۵ آوریل ۱۹۸۹، به مثابه جرقه ای عمل کرد که آتش نارضایتی های انباشته را شعله ور ساخت. هو یائوبانگ به عنوان یک رهبر اصلاح طلب و حامی دانشجویان شناخته می شد. او در سال ۱۹۸۷ به دلیل مسامحت با جنبش های دانشجویی و ناتوانی در کنترل آن ها، به اجبار از سمت خود عزل شده بود و به نمادی از قربانیان اصلاحات سیاسی تبدیل گشت. بسیاری او را نمادی از امید به دموکراسی و مبارزه با فساد می دانستند.

با اعلام خبر درگذشت او، دانشجویان و شهروندان چینی، به صورت خودجوش و در حرکتی نمادین، برای ادای احترام به او به خیابان ها و به ویژه میدان تیان آن من سرازیر شدند. این مراسم سوگواری، به سرعت به تظاهراتی سیاسی تبدیل شد که در ابتدا خواستار اعاده حیثیت از هو یائوبانگ و سپس، طرح مطالبات گسترده تر سیاسی مانند مبارزه با فساد و درخواست دموکراسی بود. مرگ او، بهانه ای شد تا میلیون ها نفر از شهروندان چینی، از دانشجویان و روشنفکران گرفته تا کارگران و بازاریان، فرصتی برای ابراز خشم و ناامیدی خود از وضعیت موجود پیدا کنند و خواسته های انباشته شده خود را به گوش رهبران حزب برسانند.

گاهشمار اعتراضات: از سوگواری تا شعار دموکراسی

اعتراضات میدان تیان آن من (۱۹۸۹)، جریانی پیچیده و چندلایه بود که از یک سوگواری ساده آغاز شد و به یکی از بزرگترین چالش های سیاسی در تاریخ جمهوری خلق چین تبدیل گشت. این وقایع، به تدریج از مطالبات محدود به خواسته های رادیکال تر برای اصلاحات دموکراتیک رسید و تمام جهان را به نظاره خود فراخواند.

آغاز جنبش و گسترش مطالبات (۱۵ تا ۲۵ آوریل ۱۹۸۹)

در غروب ۱۵ آوریل ۱۹۸۹، تنها ساعاتی پس از اعلام خبر درگذشت هو یائوبانگ، دیوارهای دانشگاه پکن از پوسترهای عزاداری پر شد. این یک آغاز خودجوش بود. در روز بعد، حدود ۸۰۰ دانشجو به سمت بنای یادبود قهرمانان خلق در مرکز میدان تیان آن من رژه رفتند تا تاج گل اهدا کنند. این تجمع ها، بدون مزاحمت پلیس، به آرامی گسترش یافت.

صبح ۱۸ آوریل، صدها دانشجو به سمت تالار بزرگ خلق روانه شدند تا مطالبات خود را به کمیته دائمی ارائه دهند. این مطالبات فراتر از سوگواری بود و شامل آزادی های بیشتر، پایان دادن به کمپین های سرکوبگرانه، لغو احکام مجازات معترضان پیشین، و شفافیت مالی رهبران حزبی و فرزندانشان می شد. همان شب، هزاران معترض به سمت دروازه شینهوا، محل استقرار مقامات حزب، حرکت کردند که با مداخله پلیس پایان یافت. لی پنگ، نخست وزیر وقت، این تغییر لحن را از سوگواری به اعتراض، زنگ خطری جدی تلقی کرد. تا ۲۱ آوریل، تظاهرات بسیار گسترده تر شده بود و روزنامه خلق با لحنی هشدارآمیز نوشت که دانشجویان نباید شکیبایی رژیم را به حساب ضعف آن بگذارند. در ۲۲ آوریل، روز تشییع جنازه هو یائوبانگ، تخمین زده می شود ۲۰۰ هزار نفر در میدان تیان آن من به نطق یادبود گوش فرا دادند. رهبران دانشجویی برای گفتگو با لی پنگ ساعاتی را در انتظار ماندند، اما او از ملاقات با آن ها خودداری کرد، زیرا معتقد بود این کار به آن ها مشروعیت می بخشد.

تضاد در رهبری حزب و تشدید بحران (۲۶ آوریل تا اوایل مه)

در ۲۳ آوریل، ژائو زیانگ، دبیرکل وقت حزب که با رویارویی با دانشجویان مخالف بود، با توصیه دنگ شیائوپینگ راهی سفر از پیش برنامه ریزی شده به کره شمالی شد و اداره امور را به لی پنگ سپرد. ۲۵ آوریل، دنگ شیائوپینگ، رهبر عالی چین، در منزلش با لی پنگ و یانگ شانگکون ملاقات کرد. لی پنگ در گزارشی مبالغه آمیز، اعتراضات را به «دست های سیاه» نسبت داد که قصد سرنگونی حزب و نظام سوسیالیست را دارند. این گزارش، دنگ شیائوپینگ را به اشتباه انداخت و او را عمیقاً در فرایند تصمیم گیری درگیر کرد.

در همان روز، دنگ دستور داد سرمقاله ای هشدارگونه در روزنامه خلق منتشر شود که تجمعات را غیرقانونی و معترضان را مجرم بخواند. انتشار این سرمقاله تند در ۲۶ آوریل، نه تنها ناآرامی ها را کاهش نداد، بلکه آتش خشم دانشجویان را شعله ورتر ساخت. ژائو زیانگ پس از بازگشت از کره شمالی، تلاش کرد مقامات را برای عقب نشینی از موضع این مقاله متقاعد کند و حتی مسئولیت آن را بر عهده بگیرد، اما موفق نشد. در ۴ مه، ژائو زیانگ در سخنرانی خود در نشست بانک توسعه آسیایی، بدون هماهنگی قبلی، دانشجویان را وطن پرست خواند و به نواقص نظام سوسیالیستی و کمبود آزادی دموکراتیک اشاره کرد. این سخنرانی، موقتاً باعث آرام شدن دانشجویان و کاهش تعداد تظاهرکنندگان شد.

اعتصاب غذا، حضور گورباچف و نگاه جهانی (۱۳ تا ۱۹ مه)

اواسط ماه مه، رویدادی تاریخی قرار بود در پکن رخ دهد: دیدار میخائیل گورباچف، رهبر شوروی، با مقامات چینی، پس از سه دهه کدورت. این رویداد، پکن را در کانون توجه رسانه های بین المللی قرار داده بود. رهبران دانشجویی، این فرصت را غنیمت شمردند. در ۱۳ مه، دو روز پیش از ورود گورباچف، آن ها آغاز یک اعتصاب غذای گسترده در میدان تیان آن من را اعلام کردند. این اعتصاب غذا، که تا ۲۴ مه منجر به بستری شدن بیش از ۸۰۰۰ نفر در بیمارستان ها شد، موجی از همدردی را در داخل و خارج چین برانگیخت و به اعتصاب غذای دانشجویان چین در ۱۹۸۹ معروف گشت.

حضور گورباچف در پکن، پوشش خبری اعتراضات را به شکل بی سابقه ای افزایش داد و میدان تیان آن من ۱۹۸۹ را به صحنه اصلی خبرهای جهانی تبدیل کرد. دولت چین مجبور شد مراسم استقبال از گورباچف را از میدان تیان آن من به فرودگاه منتقل کند. خبرنگاران خارجی، جنبش دانشجویی را جذاب تر از دیدار رسمی یافتند و به مصاحبه با معترضان پرداختند. وزارت امنیت ملی چین تخمین زد تا ۱۸ مه، تعداد معترضان به ۱.۲ میلیون نفر رسیده بود. با اتمام دیدار گورباچف، دنگ شیائوپینگ نتیجه گرفت که دانشجویان از حد خود فراتر رفته اند و برای سرکوب نظامی آماده شد.

اعلام حکومت نظامی و آماده سازی برای سرکوب (۲۰ مه تا ۲ ژوئن)

در ۱۷ مه، دنگ شیائوپینگ اعضای کمیته دائمی پولیتبورو را فراخواند و بر لزوم استفاده از نیروی نظامی برای «اعاده نظم» تأکید کرد. ژائو زیانگ، که با این تصمیم مخالف بود، متن استعفایش را آماده کرد. او فردای آن روز در میان دانشجویان حاضر شد و با چهره ای گریان، به آن ها گفت که «حق چنین کاری را دارید» و از آن ها خواست به اعتصاب غذا پایان دهند. این آخرین حضور عمومی او بود و پس از آن تحت بازداشت خانگی قرار گرفت. در ۲۰ مه، حکومت نظامی در پکن اعلام شد و ۵۰ هزار نیروی نظامی به سمت شهر اعزام گشتند.

مقاومت بی سابقه شهروندان پکن، ارتش را غافلگیر کرد. مردم با مسدود کردن مسیرها با بدن خود و وسایل نقلیه، مانع پیشروی سربازان شدند. این وضعیت برای چندین روز ادامه یافت و ارتش مجبور به عقب نشینی موقت شد. در شب ۲۹ مه، دانشجویان تندیس دموکراسی، مجسمه ای بزرگ به سبک مجسمه آزادی آمریکا، را در مقابل تصویر مائو در میدان برپا کردند که توجه جهانی را جلب کرد. از اواخر مه، گروه های کوچکی از نظامیان با لباس شخصی به پکن نفوذ کردند و تا ۲ ژوئن تعدادشان افزایش یافت. در شب ۲ ژوئن، شایعات ورود نیروهای نظامی شدت گرفت و برخی معترضان خودروهای ارتش را متوقف یا به آتش کشیدند. بحران به نقطه اوج خود نزدیک می شد.

شب خونین: ۴ ژوئن ۱۹۸۹

در طول تاریخ، برخی شب ها سرنوشت سازتر از بقیه می شوند. شب سوم و صبح چهارم ژوئن ۱۹۸۹، برای چین و جهان، یکی از این شب های هولناک بود؛ شبی که سرکوب تیان آن من در آن به اوج خود رسید و نام میدان تیان آن من را برای همیشه با خون و مقاومت گره زد. روایتی زنده و دردناک از درگیری بی رحمانه قدرت دولتی با خواسته های دموکراتیک مردم.

فرمان قاطع و حرکت نظامی

در ساعت ۲:۵۰ دقیقه بعدازظهر ۳ ژوئن، دنگ شیائوپینگ دستور نهایی را صادر کرد: «هر آنچه برای اعاده نظم ضروری است، باید انجام شود.» این فرمان، چراغ سبز را برای یک عملیات نظامی تمام عیار روشن کرد. در مجموع، ۱۵۰ هزار نیروی نظامی در حومه پکن موضع گرفته بودند و برای حمله ای قاطع آماده می شدند. به منظور تأمین نیروهای کافی، حتی فرودگاه گوانگ ژو در شش روز ابتدایی ژوئن هیچ بلیطی نفروخت تا ظرفیت حمل و نقل برای جابجایی سربازان آزاد شود.

در عصر ۳ ژوئن، چیائوشی، از مقامات ارشد، جلسه ای اضطراری برای طرح نهایی پاکسازی میدان برگزار کرد که بلافاصله مورد تأیید دنگ شیائوپینگ قرار گرفت. لی پنگ نیز با قاطعیت اعلام کرد: «ما در خصوص پایان دادن به این غائله ضدانقلابی در پایتخت کاملاً قاطعانه عمل خواهیم کرد… ارتش آزادی بخش خلق و پلیس مسلح مجازند تا در صورت لزوم از هر ابزاری برای برخورد با افرادی که در مأموریت ما ایجاد اختلال می کنند استفاده کنند.» این اظهارات، آشکارا به معنای مجوز برای استفاده از نیروی مرگبار بود.

ساعت ۶:۳۰ عصر ۳ ژوئن، وضعیت اضطراری از طریق رادیو و تلویزیون اعلام شد و بیانیه ها هشدار می دادند که شهروندان باید «به منظور حفظ جانشان» در خانه بمانند. همزمان، بلندگوهای میدان نیز اطلاعیه شرایط اضطراری را پخش کردند. با این حال، بسیاری از مردم، که پیش از این نیز پیام های اخطارآمیز زیادی شنیده بودند، توجه لازم را به عبارت «تأمین و حفاظت از جان و زندگی شما» نکردند و خطر را جدی نگرفتند.

درگیری های خونین در خیابان ها

حرکت نیروهای ارتش طبق برنامه ریزی آغاز شد. گروه اول بین ساعت ۵ تا ۶:۳۰ عصر، گروه دوم بین ساعت ۷ تا ۸ شب، و سومین گروه بین ساعت ۹ تا ۱۰:۳۰ شب از مسیرهای مختلف به سمت مرکز شهر پیشروی کردند. اما بزرگترین مقاومت و بیشترین خشونت، در شب سوم ژوئن و اوایل صبح چهارم ژوئن در یکی از خیابان های اصلی، چهار کیلومتری غرب میدان تیان آن من، نزدیک پل موشیدی، رخ داد. این منطقه مجاور برج های مسکونی بود که مقام های عالی رتبه بازنشسته در آنجا ساکن بودند.

حدود ساعت ۹:۳۰ شب، نیروهایی از گروه ۳۸ ارتش به موشیدی رسیدند و با جمعیتی چند هزار نفری از شهروندان مواجه شدند. ابتدا ارتش تلاش کرد با شلیک گاز اشک آور و گلوله های پلاستیکی جمعیت را متفرق کند، اما مردم با سنگ و اشیاء به مقابله برخاستند. حدود ساعت ۱۰:۳۰ شب، سربازان شروع به شلیک تیر هوایی و نارنجک های بی حس کننده کردند. اما زمانی که این اقدامات نیز بی نتیجه ماند، حدود ساعت ۱۱ شب، با بهره گیری از تسلیحات نظامی (مانند AK-47)، شروع به گشودن آتش واقعی به روی مردم کردند. خودروهای نظامی با سرعت پیشروی می کردند و هرکس در مقابلشان می ایستاد، زیر گرفته می شد. نیروهای حاضر در خودروهای زرهی و تانک ها نیز شروع به حرکت به سمت میدان کردند و تفنگ داران نیز به سمت پنجره ساختمان هایی که عکاسان و خبرنگاران خارجی در آنجا حضور داشتند، شلیک می کردند و به آن ها هشدار می دادند که از کنار پنجره ها کنار بروند تا نتوانند از کشتار سال ۱۹۸۹ در میدان تیان آن من عکسبرداری کنند.

شاهدان عینی از موشیدی گزارش دادند که در آن شب، ارتش بدون هیچ ترحمی به سمت شهروندان بی دفاع آتش گشود. صدای شلیک ها بی وقفه بود و خیابان ها به رودخانه هایی از خون تبدیل شدند. این رویداد، نه تنها یک سرکوب، بلکه یک قتل عام بود که برای همیشه در حافظه مردم پکن حک شد.

پاکسازی میدان تیان آن من

با پیشروی نیروهای ارتش و پاکسازی خشونت آمیز خیابان های اطراف، نوبت به خود میدان تیان آن من رسید. تخمین زده می شد حدود ۱۰۰ هزار معترض هنگام ورود نیروهای نظامی در میدان حضور داشته باشند. دانشجویان انتظار نداشتند که سربازان از فشنگ های جنگی استفاده کنند، اما با کشته و مجروح شدن تعدادی از معترضان، وحشت سراسر میدان را فرا گرفت.

تا ساعت ۲ صبح، تنها چند هزار نفر در میدان باقی مانده بودند. چای لینگ، از رهبران دانشجویی، اعلام کرد کسانی که خواهان ترک میدان هستند، می توانند آنجا را ترک کنند. حدود ساعت ۳:۳۰ صبح، هئو دجیان، خواننده معروف تایوانی که از ۲۷ مه در میدان حضور داشت، همراه با سه نفر دیگر برای خروج مسالمت آمیز از میدان، با سران حکومت نظامی ملاقات کرد و توانست افسر ارتش را متقاعد کند. در ساعت ۴ صبح، چراغ های میدان خاموش شد و حدود سه هزار نفر با شتاب میدان را ترک کردند. این خاموشی، همراه با صدای شلیک های پراکنده، وحشتی عظیم را بر فضای میدان حاکم کرده بود. سرانجام، در ساعت ۵:۳۰ صبح، ۲۰۰ نفر معترض جسور باقی مانده توسط نیروها وادار به خروج شدند. ساعت ۵:۴۰ صبح، درست قبل از طلوع آفتاب، همان طور که دستور داده شده بود، میدان کاملاً از معترضان پاکسازی شد و حادثه چهارم ژوئن (چین) با پاکسازی خشونت بار میدان به پایان رسید.

آمار کشته شدگان و مجروحان این شب خونین، همواره موضوعی بحث برانگیز و متناقض بوده است. دولت چین آمار رسمی را ۲۴۱ نفر (شامل سربازان) با ۷۰۰۰ مجروح اعلام کرد، اما تخمین های بین المللی و گزارش های شاهدان عینی بسیار فراتر از این بود. منابع مختلف، از چند صد تا چند هزار کشته، و هزاران زخمی را گزارش کرده اند. این تناقض در آمار، خود بخشی از میراث سانسور و پنهان کاری در خصوص کشتار سال ۱۹۸۹ در میدان تیان آن من است.

پیامدها و میراث جاودان

کشتار سال ۱۹۸۹ در میدان تیان آن من، تنها به آن شب خونین محدود نماند؛ بلکه پیامدهای عمیق و گسترده ای داشت که مسیر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چین را برای دهه ها تحت تأثیر قرار داد و میراثی ماندگار از خود بر جای گذاشت. این رویداد، نه تنها در حافظه جمعی جهانیان ثبت شد، بلکه به نقطه عطفی در تاریخ معاصر چین تبدیل گشت.

سرکوب داخلی و دگرگونی های سیاسی

پس از واقعه چهارم ژوئن، دولت چین موج گسترده ای از سرکوب داخلی را آغاز کرد. هزاران نفر از فعالان، دانشجویان و شهروندانی که در اعتراضات شرکت کرده بودند، دستگیر شدند. بسیاری از آن ها به زندان های طولانی مدت محکوم گشتند و تعداد نامعلومی نیز اعدام شدند. عملیاتی به نام «پرنده زرد» نیز شکل گرفت که هدف آن، کمک به فعالان برجسته برای خروج مخفیانه از چین و فرار از دستگیری بود.

یکی از بارزترین پیامدهای این سرکوب، سانسور شدید و کامل این رویداد در رسانه ها و کتب درسی چین بود. دولت تلاش کرد تا این واقعه را از حافظه جمعی مردم، به ویژه نسل های جدید، پاک کند. هرگونه اشاره عمومی یا یادبود از «حادثه چهارم ژوئن» در سرزمین اصلی چین ممنوع است و این موضوع تا به امروز یکی از حساس ترین و سانسورشده ترین مباحث در چین باقی مانده است. این سانسور، به خودی خود، نشان دهنده عمق تأثیر این رویداد بر مشروعیت و سیاست های حزب کمونیست چین است.

از نظر سیاسی، کشتار سال ۱۹۸۹ در میدان تیان آن من به پایان اصلاحات سیاسی آغازشده در اواسط دهه ۱۹۸۰ منجر شد. خط مشی اقتدارگرایانه حزب کمونیست چین تثبیت گشت و هرگونه حرکت به سمت دموکراتیزه شدن سیاسی متوقف شد. این رویداد همچنین باعث تغییر در رهبری حزب شد؛ ژائو زیانگ، که حامی مذاکره با دانشجویان بود، از سمت دبیرکلی حزب عزل و تحت بازداشت خانگی قرار گرفت. جیانگ زمین، که پیش از آن دبیرکل حزب در شانگهای بود و توانسته بود اعتراضات را در آن شهر با خشونت کمتری مدیریت کند، به عنوان دبیرکل جدید حزب کمونیست چین منصوب شد و عصر جدیدی از کنترل سفت و سخت حزب بر جامعه آغاز گردید.

واکنش های جهانی و تحریم ها

پیامدهای کشتار تیان آن من در عرصه بین المللی نیز گسترده بود. محکومیت گسترده جهانی از سوی سازمان ملل، بسیاری از کشورها و نهادهای حقوق بشری علیه دولت چین اعمال شد. کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده و اتحادیه اروپا، تحریم های اقتصادی و تسلیحاتی را علیه چین وضع کردند. این تحریم ها، اگرچه در ابتدا ضربه ای به اقتصاد چین وارد کرد، اما دولت چین توانست با سیاست های داخلی و جستجوی شرکای جدید، تا حدی از شدت آن ها بکاهد.

تصویر بین المللی چین به شدت آسیب دید. «کشتار تیان آن من» به نمادی از سرکوبگری یک رژیم کمونیستی تبدیل شد و بر روابط دیپلماتیک چین با بسیاری از کشورهای دموکراتیک سایه افکند. رسانه های غربی به سرعت این رویداد را «قتل عام» نامیدند و گزارش های تصویری از آن شب، به ویژه تصویر «مرد تانک»، در سراسر جهان پخش شد و افکار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار داد.

میراث بلندمدت و یادبودها

یکی از قدرتمندترین و ماندگارترین تصاویر کشتار سال ۱۹۸۹ در میدان تیان آن من، تصویر معروف مرد تانک (Tank Man) است؛ فردی ناشناس که در روز ۵ ژوئن ۱۹۸۹، یک ستون از تانک ها را در خیابان چانگ آن متوقف کرد. این تصویر به نمادی جهانی از مقاومت فردی در برابر استبداد تبدیل شده است و پیام قدرتمندی از شجاعت و امید را منتقل می کند.

اما در سرزمین اصلی چین، همان طور که پیشتر اشاره شد، یادبود عمومی این واقعه کاملاً ممنوع است. هرگونه تلاش برای بحث، تحقیق یا بزرگداشت آن، با برخورد شدید دولت مواجه می شود. این سانسور، چالش های جدی را برای دموکراسی در چین و آزادی بیان ایجاد کرده است. با این حال، در طول سال ها، هنگ کنگ به عنوان آخرین سنگر یادبود این واقعه عمل می کرد. ساکنان هنگ کنگ، سالانه در شب ۴ ژوئن، تجمعات گسترده ای را برای یادبود قربانیان برگزار می کردند، تا اینکه پس از اعمال قانون امنیت ملی توسط پکن در سال ۲۰۲۰، این تجمعات نیز ممنوع شد و فعالان آن نیز تحت پیگرد قرار گرفتند.

میراث کشتار سال ۱۹۸۹ در میدان تیان آن من، نه تنها در خاطرات بازماندگان و تبعیدیان، بلکه در سیاست های سخت گیرانه کنونی چین در قبال هرگونه مخالفت سیاسی و تلاش برای کنترل روایت های تاریخی، زنده است. این رویداد به عنوان یک زخم التیام ناپذیر در حافظه تاریخی چین و جهان باقی مانده و همچنان الهام بخش بحث ها و مطالعات فراوانی درباره رابطه میان قدرت دولتی و آرمان های مردمی برای آزادی و عدالت است.

در نهایت، می توان گفت که کشتار سال ۱۹۸۹ در میدان تیان آن من، بیش از یک رویداد تاریخی است؛ این واقعه، یک آزمون دشوار برای روح بشریت بود که در آن، آرمان های بلند آزادی و دموکراسی، با دیوارهای سنگی استبداد برخورد کرد. زخم های این رویداد، هنوز پس از سال ها، تازه مانده و پرسش هایی بنیادین درباره آینده چین و مسئولیت جامعه جهانی در قبال حقوق بشر را مطرح می کند. تا زمانی که چین با گذشته خود صادقانه روبرو نشود و اجازه ندهد حقیقت این واقعه آشکار گردد، سایه سنگین آن بر سر این کشور باقی خواهد ماند.