پس از پیروزی انقلاب اسلامی آنگاه که موج اول گسترش گفتمان انقلاب کشورهای منطقه و جهان اسلام را فراگرفت، تلاش قدرتهای سلطه برای مهار این حرکت در داخل ایران با توطئه تجزیه قومی، تروریسم و تحمیل هشت سال جنگ و تحریم و فشار اقتصادی آغاز شد و در کشورهایی کهموج اول بیداری اسلامی در آنها آغازشده بود، رژیمهای حاکم تمام توان خود را برای سرکوب این حرکتها به کار گرفتند، اما الهام بخشی گفتمان امام و گسترش آرمانهای بلند انقلاب بهگونهای نبود که با این اقدامات پلیسی سرکوب شود و متأثر از آن هستهای اصلی و اولیه مقاومت در برخی از کشورها نظیر عراق، لبنان، سودان و مصر شکل گرفت.
به گزارش patc، عباس حاجینجاری در یادداشتی در سرمقاله جوان نوشت: آنچه را که این روزها در کشورهای مختلف جهان و بهویژه در دانشگاهها و محافل علمی کشورهای غربی در حمایت از مردم مظلوم فلسطین و علیه رژیم جنایتکار صهیونیستی و حامیان غربیاش میگذرد، باید موج جدیدی از گسترش و فراگیر شدن گفتمان انقلاب اسلامی دانست. سالها قبل رهبر معظم انقلاب در جریان دو نامه خطاب به جوانان در کشورهای امریکای شمالی و اروپا، آنان را به درک صحیح از واقعیات اسلام، ماهیت رژیم صهیونیستی، فرهنگ لیبرال دموکراسی، ماهیت دولتهای غربی و ایفای نقش مؤثر در مقابله با افراطیگریها فراخوانده بودند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی آنگاه که موج اول گسترش گفتمان انقلاب کشورهای منطقه و جهان اسلام را فراگرفت، تلاش قدرتهای سلطه برای مهار این حرکت در داخل ایران با توطئه تجزیه قومی، تروریسم و تحمیل هشت سال جنگ و تحریم و فشار اقتصادی آغاز شد و در کشورهایی کهموج اول بیداری اسلامی در آنها آغازشده بود، رژیمهای حاکم تمام توان خود را برای سرکوب این حرکتها به کار گرفتند، اما الهام بخشی گفتمان امام و گسترش آرمانهای بلند انقلاب بهگونهای نبود که با این اقدامات پلیسی سرکوب شود و متأثر از آن هستهای اصلی و اولیه مقاومت در برخی از کشورها نظیر عراق، لبنان، سودان و مصر شکل گرفت.
موج دوم پس از پایان جنگ، به دلیل گسترش فرهنگ جهاد و شهادت و الهامبخشی آن برای مبارزات ضد سلطهگری علیه قدرتها در جهان اسلام آغاز شد که از دل آن علاوه بر تحکیم و تقویت مقاومت لبنان و فلسطین و… اقبال جوانان در اروپا و دیگر کشورهای جهان به سمت اسلام انقلابی را در پی داشت. این امر نگرانی قدرتهای سلطه را برانگیخت، بهویژه آنکه گسترش این فرهنگ، روند شکستهای اعراب و فلسطینیها را در برابر رژیم صهیونیستی به پیروزی تبدیل و رژیم صهیونیستی را که در آرزوی تسلط بر نیل تا فرات بود، در پشت دیوارهای بتونی و سیمهای خاردار محصور کرد. خلق گروهکهای افراطی تروریستی تکفیری القاعده، طالبان و داعش در این دوران از سوی امریکا و برخی کشورهای غربی و رژیمهای مرتجع منطقه به این دلیل بود که با جذب جوانان اهل سنت، از گرایش و جذب آنها به سمت تفکر انقلاب اسلامی جلوگیری کنند.
موج سوم این بیداری بعد از حوادث یازده سپتامبر و اجرای دکترین اقدام پیشدستانه امریکا در حمله به افغانستان و عراق و طرح خاورمیانه بزرگ آغاز شد و در قالب حرکت بیداری اسلامی در چند کشور اسلامی به اوج رسید که این حرکت نیز با هدایت امریکاییها کشورهای مرتجع عربی و میدانداری گروهک افراطی داعش به انحراف کشیده شد و قدرتهای غرب و حکام مرتجع توانستند با هدایت گروهکهای افراطی و بازتاب جنایتهای کمنظیر آنها در سوریه و عراق و ارائه چهرهای مخوف از اسلام، موج سوم بیداری اسلامی را نیز به محاق ببرند و اقبال جوانان در اروپا و امریکا به اسلام را مانع شوند. نامههای رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان در امریکای شمالی در بهمن ۱۳۹۳ و خرداد ۱۳۹۴با هدف خنثیسازی این توطئه در جهان که دامنه جنایات آنها به فرانسه کشیده شده بود، منتشر میشود.
معظم له در نامه اول در بهمن ۱۳۹۳ با اشاره به حوادث ناشی از افراطیگریهای داعش در فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی یادآور میشوند که میخواهم با شما درباره اسلام سخن بگویم؛ به خصوص چهرهای که برای شما از اسلام ارائهشده است. تلاشهای بسیاری در دو دهه اخیر، به خصوص از زمان فروپاشی اتحاد شوروی صورت گرفته است تا این دین بزرگ را در جایگاه دشمنی دهشتناک بنشانند. تحریک احساس ترس و نفرت و سوءاستفاده از آن در کمال تأسف سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. در اینجا، من نمیخواهم به هراسهای مختلفی که کشورهای غربی تاکنون تلقین کردهاند بپردازم. نگاهی گذرا به مطالعات حساس تاریخ معاصر میتواند شما را به این حقیقت برساند که دولتهای غربی رفتاری به دور از صداقت و با دورویی با ملتها و فرهنگهای دیگر داشتهاند که از تاریخنگاریهای جدید حذفشده است. ازاینرو، فرصت را برای یافتن درکی صحیح و بیغرض از اسلام از دست ندهید تا با حس مسئولیتپذیری شما بهسوی حقیقت، نسل آینده بتواند تاریخ این تعاملات بین اسلام و غرب را به صورتی وجدانی روشنتر و رنجش و خشمی کمتر بنگارد.
در نامه دوم که در خردادماه ۱۳۹۴ منتشر شد معظم له با ریشهیابی نقش ایالاتمتحده امریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنبالههای شوم آنان به چرایی حمایت امریکا و غرب از تروریسم دولتی اسرائیل پرداخته و با بازخوانی مصائب مردم مظلوم فلسطین در طول بیش از ۶۰ سال و گلایه از سکوت و بی تفاوتی نسبت به این جنایات از آنان میخواهند که برمبنای یک شناخت درست و با ژرفبینی و استفاده از تجربههای ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پیریزی کنند.
اکنون و باگذشت بیش از هشت سال از انتشار آن نامهها و بهرغم بایکوت آنها از سوی قدرتها و رسانههای غربی، تجلی مبانی گفتمانی انقلاب اسلامی در حمایت از مقاومت فلسطین و گسترش فرهنگ انقلاب در اجتماعات دانشگاهیان در امریکا و اروپا و دیگر نقاط جهان، حقانیت شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی را به اثبات رسانیده و تشدید جنایات صهیونیستها علیه مردم غزه در ماههای اخیر ذیل حمایت و هدایت امریکاییها و قدرتهای غربی به این موج حقانیت و اعتبار داده است. این موج جدید در عین به حاشیه بردن روند اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی قدرتها و رسانههای غربی و منزویسازی گروهکهای افراطی مسلمان نما، مبانی لیبرال دموکراسی و تمدن غربی را نیز به چالش کشیده و میتواند پشتوانه محکمی برای استمرار حرکت مقاومت و انزوای بیشتر جهانی رژیم صهیونیستی باشد. انزوای جهانی رژیم صهیونیستی متأثر از اوجگیری این موج، حتی از شکست نظامی در غزه میتواند برای رژیم و حامیانش خطرناکتر باشد. اهتمام بر تحکیم و نهادینهسازی این موج میتواند نقش مؤثر در آرایش آینده قدرت در جهان داشته باشد.
انتهای پیام