نماد سایت patc

این لباس‌ها سخن می‌گویند! – patc

این لباس‌ها سخن می‌گویند!

استفاده از رنگ‌های شاد و همچنین نقش‌هایی برگرفته از طبیعت و مواهب زمینی از مهم‌ترین وجوه تمایز لباس‌های محلی با لباس‌های امروزی است. طرح‌ها و نقش‌هایی که گاهی قدمت برخی از آنها به چند هزارسال قبل می‌رسد و این قابلیت را دارند که بدون رد و بدل شدن حتی یک کلام، مشخصات فردی که آنها را پوشیده است را بیان کنند!

به گزارش patc، از مهم‌ترین ویژگی‌های لباس‌های محلی مردم گیلان وجود رنگ و نقش‌های شاد در آنهاست؛ ویژگی مهمی که تنها محدود به لباس‌هایی مخصوص جشن و… نمانده و در پوشش روزانه آنها نیز نمود پیدا کرده است. سه پوشش مختلف قاسم‌آبادی، تالشی و رسوخی برای سه بخش شرقی، غربی و مرکزی گیلان است که در کلیت شباهت‌هایی به یکدیگر دارند اما در برخی جزئیات متفاوت هستند.

روسری، پیراهن، جلیقه، الجاقبا، شلیته، چادرشب، باشلاق، شلار و … از اجزاء لباس محلی زنان و مردان گیلانی است که patc در چهارمین شماره از پرونده‌ای با عنوان «فرهنگ پوشاک اقوام ایرانی» به معرفی برخی از این لباس‌ها پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

بیشتر بخوانید: 

پوشاک عرب‌زبانانِ ایرانی و لباس‌هایی که از یاد می‌روند!

منظومه‌ نقش‌ها و رنگ‌ها در لباس‌هایی با رد پای خورشید!

امروزه مدلی از یک لباس در قاسم‌آباد وجود دارد که بر اساس اسناد و مدارک باستان‌شناسی می‌توان آن را متاثر از یافته‌های تپه مارلیک قلمداد کرد. لباس زنان قاسم‌آبادی با مفاهیم فرهنگی و ارتباطات غیرکلامی تعریف می‌شود به گونه‌ای که لباس نشان دهنده تجرد یا تاهل، حدود سن و سال و موقعیت جغرافیایی و محل زندگی زنی‌ است که آن را به تن دارد. 

لباس قاسم‌آبادی از سه تکه تشکیل شده است. تنبان یا شلوار قاسم‌آبادی که در دوخت آن بین ۱۰ تا ۱۵ متر پارچه به کار می‌رود و با رنگ‌های متفاوت و چین زیاد دوخته می‌شود. پیراهنی نیز تا روی تنبان می‌آید که در گویش تالشی با عنوان «شسی» و در شرق و جلگه تالش به آن «جمه» می‌گویند و جلیقه‌ای که با پول و سکه تزئین می‌شود روی آن پوشیده می‌شود. زنان روسری بلندی نیز به دور سر خود می‌بندند که از دو قسمت پیشانی‌بند و روسری توری دست‌باف تشکیل می‌شود. تا چند دهه پیش، این لباس را حتی هنگام نشاء برنج در شالیزارها یا هنگام برداشت چای به تن می‌کردند. 

شاخص‌ترین بخش از مدلی دیگر از لباس قاسم‌آبادی دامن آن است که ساختار، فرم و رنگ لباس می‌تواند نشان‌دهنده ویژگی‌های شخصی فرد باشد، چنانچه به لحاظ رنگ، تیره بودن رنگ‌ها نشان دهنده مسن‌تر بودن و شادتر بودن رنگ نشان دهنده جوان‌تر بودن زنی است که با این پوشش ظاهر می‌شود. همچنین پهن و باریک بودن هر یک از نوارهای روی دامن نیز نشان دهنده سن و سال شخص است چنانچه دامن مسن‌ترها نوارهای پهن‌تر و دامن زنان جوان‌تر دارای نوارهای باریک‌تر و بیشتر است. از طرفی هریک از نوارهای رنگی روی دامن نیز نشان‌دهنده نکات متفاوتی است، به عنوان مثال رنگ آبی نشان دهنده ساحل نشین بودن، رنگ سبز نشان‌دهنده جلگه‌نشین بودن و رنگ قهوه‌ای نشان‌دهنده کوهپایه و مرتفع‌نشین بود فرد است. 

از طرفی نوع دکمه‌های لباس نیز بیانگر معانی متفاوتی هستند به عنوان مثال اگر دکمه از جلو بسته شود یعنی آن زن متاهل بوده و یا حتی صاحب فرزند است. اما اگر دکمه از پشت لباس بسته شود نشان می‌دهد که او دختری مجرد است. 

چادر شب بخش مهم دیگری از لباس زنان گیلانی است که معمولا به دور کمر خود می‌بندند. یکی از مهم‌ترین مراکز تولید چادرشب روستای قاسم‌آباد رودسر است که در این محل زنان با استفاده از دستگاه‌های ساده بافندگی به کمک مواد اولیه‌ای که از ابریشم طبیعی، نخ پنبه‌ای و گاه ابریشم مصنوعی است چادرشب تهیه می‌کنند. چادرشب‌ها معمولا به عرض حدود ۵۰ سانتی‌متر و طول حدود ۸ متر تولید می‌شود. چادرشب جزئی از لباس سنتی زنان در کوهپایه و کوهستان گیلان است که آن را دو تا می‌زنند و به شکل سه‌گوش برای گرم نگه داشتن کمر هنگام کشاورزی، چیدن برگ چای، مرکبات و… روی این قسمت می‌بندند. 

طرح‌های روی این پارچه‌ها نیز با دستگاهی چوبی به نام «پاچال» بافته می‌شود که بسیار قدیمی است و مشابه موتیف‌های روی پارچه‌های کشف شده در تپه مارلیک است. 

تصویری از زنان گیلانی در شالیزار که چادرشب به کمر بسته‌اند 

پوشاک مردان گیلانی

همانند زنان، تاهل یا تجرد مردانی که لباس محلی می‌پوشند نیز از روی خطوط دوخته شده بر شلوار مشخص می‌شد. چنانچه دو نوار از کمر تا پاچه شلوار دوخته شده باشد به معنای تاهل مردان است و اگر یک نوار دوخته شود به معنای تجرد فرد است. شلوار مردان «قدک» نام دارد و جنس آن پشمی‌ است. مردان گیلانی نوع دیگری از شلوار را هم می‌پوشند که ساده، پشمی و سیاه‌رنگ است و به آن «شلار» می‌گویند. علاوه بر این یک پیراهن نخی، جلیقه و کلاه از دیگر اجزای اصلی پوشاک مردان گیلانی است.

علاوه بر مباحث زیبایی شناختیِ تهیه لباس بر اساس نوع اقلیم صورت می‌گرفت؛ چنانچه بتواند فرد را در برابر سرما، گرما، رطوب و… محافظت کند. به عنوان مثال لباس‌های تهیه شده از نمد این ویژگی‌های حفاظتی را داشتند و مردانی که در نقاط کوهستانی استان گیلان زندگی می‌کنند لباسی با عنوان «باشلاق» می‌پوشند تا هنگام کارهایی همچون چوپانی نسبت به سرما و گرما از آنها حفاظت کند. البته در صورتی که قرار باشد همراه با گله حرکت کنند لباس دیگری به اسم «کولاگیر» می‌پوشند که آنهم از جنس نمد اما کوتاه تر از «باشلاق» است. 

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل